گروه وکالت مجد

در این بلاگ تمامی اخبار و مطالب مرتبط با گروه وکالت مجد در دسترس شماست

گروه وکالت مجد

در این بلاگ تمامی اخبار و مطالب مرتبط با گروه وکالت مجد در دسترس شماست

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهریه وطلاق توافقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تمام قوانین وتبصره های طلاق با عسر و حرج را در سایت گروه وکلای پارسای بخوانید 



طلاق با عسر و حرج چیست و تفاوت آن با ۱۲شرط عقدنامه چیست

عسر و حرج در طلاق چیست؟

عسر و حرج یکی از قواعد فقهی است که در روابط زوجیت نیز قابل اعمال است. عقد ازدواج پایبندی و تعهدی برای زوجین در پی دارد اما اگر شرایطی به وجود آید که تحمل زندگی مشترک و دوام آن سختی زیاد و مشقت فراوان برای زوجه ایجاد کند به گونه ای که تحمل آن مشکل باشد اصطلاحاً به آن عسر و حرج می گویند. بر طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی که در سال ۱۳۸۱ اصلاح شد، عسر و حرج وضعیتی است که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد که در این صورت زن حق تقاضای طلاق دارد و در مورد اینکه چه چیزهایی عسر و حرج است باید گفت که مصادیق کامل آن در قانون ذکر نشده است و فقط به نمونه و مثال بسنده شده است. رویه دادگاه ها برای عسر و حرج در طلاق این است که به صورت موردی عسر و حرج زوجه متقاضی طلاق را بررسی می کنند.


ممکن است که سوال شود که عسر و حرج مرد چگونه است؟ باید توجه داشت که مرد می تواند با پرداخت حقوق مالی زوجه هر وقت که بخواهد دادخواست طلاق از طرف مرد بدهد و نیازی هم به اثبات عسر و حرج ندارد.


ماده ۱۱۳۰ قانونی مدنی: «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و‌حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده‌ می‌شود.»


‌تبصره – عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که‌ادامه زندگی را برای زوجه با مشقّت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل ‌درصورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌گردد:


۱- ترک زندگی  خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه‌ متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .


۲-  اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به‌اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی‌که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.‌در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجدداً به مصرف‌ موارد مذکور روی آورد، بنا به درخواست زوجه، طلاق انجام خواهد شد.


۳-  محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.


۴- ضرب و شتم یا هرگونه سوء‌ رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه‌ قابل تحمل نباشد.


۵-  ابتلاء زوج به بیماری‌های صعب ‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب‌ العلاج‌ دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.


‌موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج‌ زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.


تفاوت طلاق با اثبات عسر و حرج و طلاق با اثبات شروط ۱۲گانه عقدنامه

می دانیم که طلاق از طرف زن در صورتی که مرد مخالف طلاق باشد بسیار دشوار است به عبارت دیگر اگر طلاق توافقینباشد و زن وکالت در طلاق نداشته باشد در شرایطی می تواند در پرونده طلاق از جانب زوجه موفق باشد که دلیل موجه برای طلاق به دادگاه خانواده ارائه کند. می بایستی یا از طریق اثبات عسر و حرج به نتیجه برسد یا یک از ۱۲ شرط مندرج در سند ازدواج را – درصورت امضاء زوج – اثبات کند حال قصد توضیح این دو روش را در این مختصر نداریم و علاقمندان می توانند لینک های مربوطه را دنبال و مطالعه کنند اما بین دو تفاوت های است.



۱-    دادگاه در درخواست طلاق زوجه با اثبات عسر و حرج، حکم طلاق صادر می کند و به عبارت دیگر مرد را اجبار به طلاق می کند ولی در مواردی که طلاق با تحقق شرط ضمن عقد نکاح است دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر می کند.


۲-    مدت اعتبار رای دادگاه پس از قطعیت ۶ ماه است یعنی اگر ظرف ۶ ماه طلاق ثبت نشود رای مذکور قابلیت اجرا ندارد ولی مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش ۳ ماه از زمان قطعیت آن است.


۳-    در طلاق از طریق شرط ضمن عقد (شروط ۱۲گانه عقدنامه) پس از اثبات یکی از موارد، زن وکیل مرد در طلاق و قبول بذل می شود و به وکالت از شوهر می تواند قبول مابذل کند ولی در طلاق از طریق عسر و حرج قبول مابذل با قاضی رسیدگی کننده به پرونده است.


۴-    ملاک تصمیم دادگاه در بررسی عسر و حرج وضع فعلی زوجین و خاصه زوجه است. بدین توضیح که رئیس دادگاه خانواده بررسی می کند که آیا زوجه در حال حاضر و زمان تقدیم دادخواست در عسر و حرج است یا خیر؟ و اگر قبلا عسر و حرج داشته و هم اکنون رفع شده به آن ترتیب اثر نخواهد داد. به بیان دیگر باید زوجه در حال عسر و حرج باشد و آن را اثبات نماید. اما در اثبات موارد ۱۲گانه عقدنامه ها چنین نیست همین که زن ثابت نماید یکی از آن موارد حتی در چند سال قبل محقق شده است زن وکیل شوهر در طلاق خواهد شد و گذشت زمان اسقاط وکالت زن را نمی کند. فرض کنید که زوجه ثابت نماید در چند سال گذشته شوهر اعتیاد شدید و مضر به الکل داشته است ولی مدتی است که شوهر ترک کرده است در این جا علی رغم ترک شوهر در حال حاضر، وکالت زن در طلاق محقق شده است و او وکیل شوهر است و وکیل اجباری ندارد که بلافاصله و به فوریت وکالت را اعمال نماید.


موارد فوق بسیار فنی و دقیق است و حاصل تجربیات فراوان وکلای پایه یک گروه پارسای است که به صورت کاملا تخصصی بیش از ۱۲ سال است در زمینه دعاوی خانوادگی فعالیت دارند. برای اعطای وکالت و مشاوره با وکیل طلاق در تهران و کرج می توانید از ساعت ۱۰ الی ۸ شب با تلفن های دفتر تماس حاصل کنید.


منبع:گروه وکلای پارسای


  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

اگر حق طلاق باشماست وتصمیمتان طلاق است با مراحل آن در سایت گروه وکلای پارسای آشنا شوید وبیشتر بدانید این مطلب خوب وکامل را ما هم در این بلاگ آورده ایم



مراحل طلاق با داشتن حق طلاق

 

پس از این که زن حق طلاق (وکالت در طلاق) را از همسرش اخذ می کند میتواند مراحل طلاق با داشتن حق طلاق را طی نماید.

زوجه با مدارک کامل مثل وکالتنامه طلاق ، عقدنامه یا رونوشت ، اصل شناسنامه و کپی کارت ملی خود و ترجیحا کپی شناسنامه و کارت ملی شوهر، به وکیل دادگستری مراجعه می کند – توجه داشته باشید در وکالت در طلاق اخذ وکیل طلاق توافقی برای شوهر اجباری است .

با مراجعه زن (زوجه) به شوهر و امضاء وکالتنامه، وکیل دادگستری با توجه به وکالتی که زن از شوهرش دارد وکیل مع الواسطه زوج می شود و به عنوان وکیل زوج (شوهر) می تواند همراه با زوجه دادخواست طلاق توافقی ثبت نماید که بقیه مراحل شبیه طلاق توافقی عادی می باشد که می توانید به لینک طلاق توافقی مراجعه کنید.


متاسفانه بعضی از وکالت نامه های طلاق به تعبیر عامیانه حق طلاقی که زن دارد ناقص است و در عمل مشکلاتی برای پرونده طلاق توافقی ایجاد می کند. یکی از شایع ترین آن ها ننوشتن حق قبول بذل در وکالت نامه های محضری است و دومی ننوشتن اسقاط حق تجدید نظر و فرجام خواهی است.


مراحل طلاق با داشتن حق طلاق


توصیه می شود قبل از اخذ وکالت در طلاق با وکیل خانواده گروه پارسای تماس بگیرید. مشاوره حقوقی برای طلاق توافقی رایگان است.


با توجه به این که در وکالت در طلاق، دادن وکالت به وکیل طلاق توافقی اجباری است اگر نیاز به وکیل برای طلاق توافقی در تهران داشتید با ما تماس بگیرید و از روند کار و هزینه ها اطلاع حاصل کنید.


اگر وکالت در طلاق زوجه، کامل باشد در حال حاضر در شهر تهران با توجه به رویه دادگاه ها، در کمتر از یک هفته دادنامه طلاق توافقی صادر می شود و پس از آن زوجه در ظرف ۳ ماه با در دست داشتن حکم دادگاه (گواهی عدم امکان سازش) و وکالت در طلاق، می تواند به یکی از دفاتر رسمی طلاق برای ثبت آن مراجعه کند.


نکته ای مهم در مراحل طلاق با داشتن حق طلاق باید در نظر داشت این است که اگر زنی در وکالتنامه، وکالت در اسقاط حق تجدید نظر و فرجام خواهی را نداشته باشد بیشتر دادگاه ها قطعیت گواهی عدم امکان سازش را موکول به گذشتن مهلت تجدید نظر و فرجام خواهی یعنی ۴۴ روز بعد می کنند.


منبع : گروه وکلای پارسای


  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

با همه ی قوانین مربوط به پرداخت مهریه در سایت خوب گروه وکلای پارسای آشنا شوید 



معامله به قصد فرار از دین مهریه

 

این سوال بسیاری از عزیزان مراجعه کننده و موکلین است که مثلا همسرم به جهت فرار از پرداخت مهریه و توقیف نشدن اموال، مال خود که ممکن است خودرو یا ملک باشد به نام دیگری و خاصه یکی از نزدیکان خود کرده است و مالکیت ملک را انتقال داده است.


یک سوال دقیق تر این است که در بازه زمانی اختلاف و مهم تر بعد از ابلاغیه دادگاه با اداره ثبت، شوهر اقدام به انتقال مال کرده است در دین آیا فرار از دین می توان شکایت کرد؟


به این سوال ها از دو منظر حقوقی و کیفری که مفید فایده برای مردم باشد توسط وکیل خانواده متخصص پاسخ داده می شود:


مستند قانونی جرم معامله به قصد فرار از دین ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۴ است. در مورد تحلیل و تفسیر این ماده که در ادامه می آید کمی اختلاف است. اما به زعم ما فقط در صورتی این جرم محقق می شود که از سوی دادگاه در خصوص مهریه رای صادر شده باشد. بنابراین اگر بعد از اختلاف زوجین یا حتی بعد از اخطاریه دادگاه و یا اقدام مطالبه مهریه از طریق اداره ثبت انتقالی و لو به نزدیکان صورت گرفته باشد جرم (انتقال) به قصد فرار از دین محقق نشده است. استدلال هایی همه در این خصوص وجود دارد و آن اینکه عنوان قانون، به قانون محکومیت های مالی است یعنی این قانون ناظر به جایی است که رای صادر باشد مضافاً بر اینکه در آخر ماده ۲۱ از لغت “محکوم به” استفاده کرده است تفسیر مضیق قوانین کیفری هم چنین اقتضایی دارد. استدلال دیگر این است که اگرچه قانونگذار از لغت مدیون استفاده کرده است اما اثبات آن مستلزم رسیدگی قضایی و حکم است.

البته واقعیت این است که آماده این ماده تاب تفاسیر متعدد دارد و متاسفانه دقیق تنظیم نشده است.


در خصوص ابطال معامله به قصد فرار از دین باید به این نکته مهم توجه کرد که فقط انتقالی قابل ابطال است که به صورت صوری بوده باشد بنابراین معامله به قصد فرار از دین باطل نیست بلکه معامله به قصد فرار از دین صوری قابل ابطال است و قابلیت استناد به شخص ثالث ندارد.

فرض کنید که شوهر خودروی خود را پس از اختلاف با همسر و مطالبه مهریه از سوی زوجه بلافاصله به شخص ثالث انتقال میدهد و زوجه امکان توقیف خودرو را به دست نمی آورد نکته اینجاست که پس از صدور حکم مهریه همانطور که می دانیم نپرداختن مهریه تا سقف ۱۱۰سکه یا معادل ریالی آن جلب دارد وقتی که شوهر دادخواست اعسار می دهد بایستی به دادگاه گزارش معاملات یک سال گذشته خود ر ا بدهد که از جمله همان انتقال خودرو است. در دین فرض براین است که شوهر مبلغ خودرو را در اختیار دارد و تا مبلغ خودرو اعسار وی پذیرفته نخواهد شد.


منبع:گروه وکلای پارسای


  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

اگر میخواهید از همسر خود نفقه بگیرید باید با قوانین مربوط به آن آشنا باشید پس به سایت گروه وکلای پارسای بروید وهمه چیز را در این سایت مطالعه کنید برخی از این مطالب در این بلاگ نیز آمده است



مطالبه نفقه توسط زوجه با وجود زندگی مشترک

 

ازدواج برای زن و مرد حقوق و تکالیفی ایجاد می کند. یکی از تکالیف مرد تامین مخارج زندگی و پرداخت نفقه زوجه است. در حقوق ایران تامین نفقه بر عهده شوهر است.

پرداخت نفقه زن یعنی بر طرف کردن نیاز های مادی مورد نیاز معیشت زن به صورت آبرومندانه و متعارف و متناسب با شأن زن ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی مقرر کرده است نفقه  عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن ‌از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت ‌عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.(اصلاحی مصوب۱۳۸۱/۸/۱۹ مجلس)


آنچه در ماده مذکور آمده است مصادیق بارز موارد نفقه است و نه همه آن


شرایط استحقاق زن به مطالبه نفقه در زمان حیات زوج و قبل از طلاق

۱ – عقد دائم : در عقد موقت زن مستحق نفقه نیست. مگر اینکه در عقد شرط شده باشد و یا از اوضاع و احوال زندگی زوجین چنین برآید که مرد موظف به پرداخت نفقه است. به عنون مثال در صیقه نامه های عقد موقت ۹۹ ساله و امثالهم به نظر می آید که پرداخت نفقه تکلیف زوج باشد. اما در عقد دائم بدون لزوم شرطی پرداخت نفقه بر عهده شوهر است.


ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی – در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر این که شرط شده یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.


۲ – تمکین زوجه (زن): استحقاق زن به نفقه مشروط به تمکین است. در خصوص تمکین، موارد موجه عدم تمکین برای زوجه و همچنین بار اثبات دعوی در دعوی تمکین، لینک های مربوطه را دنبال کنید.


مطالبه نفقه


نفقه زن بعد از جدایی و طلاق

اگر طلاق زوجین رجعی باشد یعنی طلاق به درخواست مرد باشد اولا زوجین در ۳ ماه عده از هم ارث می برند و ثانیا زن مستحقق دریافت نفقه است. غالبا در رای دادگاه طلاق به درخواست زوج، نفقه ایام عده زوجه مشخص می شود.


مطلب مرتبط :   تنفر زوجه از زوج، کراهت زوجه در طلاق و بررسی امکان طلاق با آن

اما نفقه زن در طلاق بائن –  به مطلب انواع طلاق مراجعه کنید – زن باید عده نگه دارد اما شوهر تکلیفی به پرداخت نفقه ایام عده ندارد.


نکته: اگر زن در هنگام طلاق باردار (حامله) باشد، فارغ از نوع طلاق نفقه تا پایان وضع حمل بر عهده زوج است.


در صورت فوت شوهر، زن بایستی عده وفات نگه دارد که ۴ ماه و ده روز است.


ماده ۱۱۱۰ قانون مدنی مقرر کرده که در ایام عده وفات، مخارج زندگی زوجه در صورت مطالبه او از اموال نزدیکان زوج که ملزم به پرداخت نفقه اند پرداخت شود. ماده مذکور بسیار گنگ و بد تنظیم شده است و نیازمند اصلاح قانونگذار است.


مطالبه نفقه زن با وجود زندگی مشترک

اگر مردی نفقه همسر را با وجود تمکین پرداخت نکند زوجه می تواند با دادن دادخواست به شورای حل اختلاف یا دادگاه خانواده و از طریق ثبت در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی مطالبه نفقه معوقه مطالبه کند. اما نکته اصلی بر سر اثبات و بار اثبات دعوی است. به عبارت ساده تر اگر زوجین با هم زندگی مشترک داشته باشند و به تعبیری زیر یک سقف باشند به منزله این است که زوجه نفقه دریافت میکرده است. زیرا زندگی مشترک اماره پرداخت نفقه از سوی شوهر به زن است. مگر اینکه زن (زوجه) ثابت کند مثلاً زوج ترک منزل کرده یا منزلی تهیه نکرده یا بیکار است یا….


اگر در مقام دفاع، زوج مدعی عدم تمکین همسر باشد اولا پذیرفته که نفقه پرداخت نکرده و ثانیا بایستی دادخواست تمکینی داده و رای مربوطه قطعی را اخذ می کرده است تا بتواند از مزایای آن استفاده کند. در غیر اینصورت محکوم به پرداخت نفقه خواهد شد.


نفقه به طور کل یک وجه حقوقی دارد که در قالب مطالبه نفقه معوقه است که توضیح داده شد اما وجه کیفری نفقه و شکایت کیفری نفقه به ترک انفاق معروف است مقوله دیگری است که می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به مطلب مربوطه مراجعه نمایید


نمونه پرونده مطالبه نفقه


زندگی مشترک زوجین در یک منزل اماره ای است بر تامین نفقه ایشان توسط زوج، مگر این که خلاف آن ثابت شود.


«رای دادگاه»


در خصوص دعوی خانم م.ف به طرفیت م.ش به خواسته مطالبه نفقه از تاریخ ۹۱/۱۱/۱۲ با جلب نظر کارشناس با توجه به اقرار صریح خواهان در جلسه دادرسی مبنی بر این که با یکدیگر زندگی می کنند و تا کنون جدایی بین ایشان نبوده است و زندگی مشترک زوجین در یک منزل اماره ای است بر تامین نفقه ایشان توسط زوج مگر این که خلاف ثابت گردد که در ما نحن فیه چنین امری محقق نگردیده لذا دعوی وارد تشخیص داده نمی شود و به استناد ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم بر بی حقی خواهان صادر و اعلام می گردد رای صادره حضوری و قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان تهران است.


«رای دادگاه تجدید نظر»


در خصوص تجدید نظر خواهی خانم م.ف به طرفیت آقای م.ش از دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۲۱۶۴۸۰۰۹۵۱ – ۹۲/۷/۲ شعبه محترم ۲۷۵ دادگاه خانواده تهران که به موجب آن حکم بر بی حقی در مورد نفقه معوقه صادر گردیده است و از این حیث مورد اعتراض مشارالیها واقع شده است وارد نمی باشد زیرا رای بر اساس مقررات و موازین قانونی صادر شده و ایرادی از حیث ماهوی یا شکلی به آن وارد نیست و استدلال محکمه محترم بدوی و نیز مستندات آن صحیح می باشد و تجدید نظر خواه دلیل یا دلایلی که موجبات نقض و یا بی اعتباری دادنامه را فراهم نماید ارائه ننموده لذا بنا به مراتب دادگاه مستندا به قسمت اخیر ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ۷۹/۱/۲۱ ضمن رد اعتراض معترض عنه دادنامه معترض عنه را عینا تایید می نماید.


رای دادگاه به موجب ماده ۳۶۵ قانون فوق الذکر قطعی است.


منبع: گروه وکلای پارسای


  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰


اگر میخواهید طلاق بگیرید وسوالاتی درباره گرفتن مهریه دارید در سایت خوب گروه وکلای تهران به جواب تمام سوالاتتان میرسد ما هم در این بلاگ این مطالب سایت را با شما بازدید کننده گرامی به اشتراک گذاشته ایم


بهترین راه مطالبه مهریه +مطالبه مهریه از طریق اجرای ثبت بهتر است یا دادگاه؟

مطالبه ی مهریه معمولا به شیوه ی “اجرای ثبت” توصیه می شود.

 مطالبه مهریه از طریق اجرای ثبت زمان کمتر و هم چنین روال قضایی کوتاه تری را خواهد داشت

و مزیت های آن نیز در همین است.

برای مطالبه مهریه از طریق اجرای ثبت، زوجه می‌تواند با ارائه اصل و تصویر مصدق سند نکاحیه ،

به اجرای ثبت محل خود مراجعه کند.

اجرای ثبت نیز به زوج ابلاغ می‌کند که به موجب سند ارایه‌ شده در نکاحیه ، بدهکار بوده

و باید در مهلت مقرر بدهی خود را پرداخت کند.

در این صورت ، اگر زوج بدهی مالی خود را پرداخت نکرد ، ضمانت اجرایش این است که ؛

زن می‌تواند مهریه‌اش را از اموال زوج بردارد ، همچنین در همان زمان می‌تواند وی را ممنوع‌الخروج کند.

به این معنا که اگر زوج مال مسلمی داشت ، زن می‌تواند آن مال را معرفی و توقیف کند.

مالی که دارای سند رسمی باشد را مال مسلم میدانند .

چرا که اجرای ثبت ، تنها مالی را توقیف می‌کند که سند رسمی داشته باشد.

روندی که در دادگاه‌ها وجود دارد ، این گونه است که اگر مال فاقد سند رسمی باشد  نیز

دادگاه می‌تواند آن را توقیف کند .

اما به دلیل اینکه اجرای ثبت ، مرجعی است که فقط با اسناد رسمی سر و کار دارد،

بنابراین مالی را توقیف می‌کند که مالکیت آن مستند به سند رسمی باشد .


آخرین تحولات قانونی در این زمینه چیست؟

قانونی وجود داشت که بر مبنای آن زن می توانست تا سقف ۱۱۰ سکه را از شوهرش مطالبه کند .

و یا در صورت پرداخت نشدن آن مرد را به زندان بیاندازد که در کمیسیون حقوقی و قضایی این قانون لغو شده است.

و به موجب قانون اگر مردی نتواند مهریه را پرداخت کند به زندان نخواهد رفت .

ولی اگر مالی داشته باشد و از دادن آن امتناع کند زن می تواند آن مال را مطالبه کند.

سوال : همسرم دوروز پیش خانه را ترک کرده و قصد دارد مهریه اش را که ۱۱۴ سکه است ، به اجرا بگذارد . من چند ماه قبل در طول زندگی مشترک ، دو عدد سفته که هر کدام تا سقف مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان است با توافق شفاهی مبنی بر اینکه سفته ها دلیلی بشود برای مطالبه نکردن مهریه و تداوم بخشیدن به زندگی مشترکمان ، از همسرم گرفتم .

برای گرفتن حکم عدم تمکین همسرم چه اقدامی باید انجام بدم و بااین سفته ها و ارائه ی آن به دادگاه می توانم مهریه ای پرداخت نکنم ؟


جواب : با توجه به اینکه هیچ گونه توافق کتبی در این خصوص صورت نگرفته تا بتوان بحث تهاتر را مطرح کرد لذا شما می توانید برای سفته واخواست مطرح کنید و اموال همسرتان را توقیف کنید و در قبال همسرتان می تواند جداگانه دادخواست مطالبه مهریه بدهد و برای گرفتن حکم عدم تمکین ، دادخواست الزام به تمکین مطرح کنید .



منبع : سایت گروه وکلای تهران

  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

گرفتن مهریه برای زنان چه در امر طلاق چه بدون گرفتن طلاق شرایط ومراحل خود را دارد ومداک خاص خود را میطلبد با تمام این مراحل در سایت کامل گروه وکلای تهران آشنا میشوید

ما نیز این مطالب را با شما درمیان میگذاریم




گرفتن مهریه | مدارک لازم برای گرفتن مهریه

گرفتن مهریه؛ به محض وقوع عقد، زن مالک تمام مهر شده و میتواند آن را از شوهر، مطالبه کند، اما در صورتی که برای تأدیه آن مهلت در نظر گرفته شده باشد، حق مطالبۀ فوری نخواهد داشت. قانون مدنی برای تأدیه و پرداخت مهریه دو شیوه را پیش بینی کرده است که در اسناد رسمی ازدواج ( عقدنامه ) نیز درج شده است:

الف) عندالمطالبه.

ب) عند الاستطاعه.

انتخاب یکی از این شیوه ها در عقدنامه منوط به توافق طرفین و خانواده ی آنهاست. اما متأسفانه بسیاری از زوجین از وجود این دو شیوه از پرداخت مهریه و یا امکان انتخاب یکی از آن ها اطلاعات کافی ندارند و معمولاً هم دفاتر رسمی ازدواج به صورت پیش فرض شیوه ی عندالمطالبه را در پرداخت مهریه تعیین می کنند.

ما در این مقاله سعی داریم روش مطالبه ی مهریه و معنا و مفهوم این دو شیوه از پرداخت مهریه و تفاوت آن ها با یکدیگر را شرح دهیم تا با اطلاع از هر یک از این شیوه ها انتخاب آگاهانه ای داشته باشید.

عند المطالبه: اگر مهریه به صورت عندالمطالبه باشد، به محض اجرای صیغه ی نکاح، زن می تواند تمام مهریه را به صورت یکجا از مرد مطالبه کند، قانون مدنی در ماده ی ۱۰۸۵ یک ضمانت اجرای خاصی هم قرار داده که زوجه می تواند در شرایط ویژه ای از آن استفاده کند

طبق ماده ی۱۰۸۵ قانون مدنی مقرر شده است که:

« زن می تواند تا مهریه به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.»

بنابراین در صورتی که مهریه عندالمطالبه باشد، زن می تواند تا زمانی که تمام مهریه به او تسلیم نشده است، از ایفاء مطلقِ وظایفی که شرعاً و قانوناً در برابر شوهر دارد امتناع کند؛ (رأی وحدت رویه شماره ۷۱۸ مورخ ۱۳/۲/۱۳۹۰ هیئت عمومی دیوان عالی کشور) ، تمکین در ماده ی حاضر، مطابق رای وحدت رویۀ اخیر الذکر، محدود به تمکین خاص ( رابطۀ جنسی ) نیست.

البته آقایان (زوج) هم بایستی آگاه باشند که قانونگذار در این راستا یک طرفه به قضیه ننگریسته؛ چرا که یک مسیر اختصاصی و ویژه برای آن ها پیش بینی کرده که اگر به موقع و درست از آن استفاده کنند متضرر نخواهند شد. موضوع ازین قرار است که در ماده ی ۱۰۸۶ قانون مدنی اشاره شده:

« اگر زن قبل از اخذ مهر، به اختیار خود به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی تواند از حکم مادۀ قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه ی مهر دارد ساقط نخواهد شد.»

حق قانونی ایجاد شده با رضایت ذی حق یا به حکم قانون، ساقط می شود. پس چنانچه زن مکرَه به تمکین شده باشد، موجب سقوط حق حبس نخواهد شد.

نظر دکتر حسین صفایی در کتاب مختصر حقوق خانواده اینست که همین که زن اراده و رضایت خود مبنی بر تمکین را اعلام نماید، ولو آنکه نزدیکی صورت نگیرد، موجب سقوط حق حبس خواهد بود.

عند الاستطاعه: قرار دادن مهریه به صورت عندالاستطاعه یعنی پرداخت مهریه بستگی به توانایی مالی مرد دارد. اگر مرد اموالی نداشته باشد زن نمی تواند مرد را مجبور به پرداخت آن بکند بلکه هرگاه مالی از مرد کشف شد با معرفی آن از سوی زن، توسط دادگاه توقیف می گردد. در این نوع مهریه مرد می تواند ادعا کند که مالی ندارد، لذا وظیفه ی اثبات ملائت و قدرت مالی مرد، بر عهده ی زن می باشد.

مهریه یک نوع پشتوانه ی مالی برای زن به حساب می آید و اگر مهر به صورت عندالمطالبه باشد و مرد تمایل به پرداخت مهریه نداشته باشد، در هر حال زن دو راه برای وصول آن دارد:


روش اول: از طریق اجرای ثبت


برای وصول مهریه میتوان به جای مراجعه به دادگاه از یک روش غیرقضائی و چه بسا راحت تر نیز استفاده کرد و آن وصول مهریه از طریق صدور اجرائیه ی ثبتی است. از آنجائیکه مهریه طلب زن از مرد محسوب می شود و در سند رسمی ازدواج نیز ثبت شده است لذا میتوان طبق مواد ۹۲ و ۹۳ قانون ثبت اسناد و املاک، از طریق ادارۀ اجرای ثبت، مهریه اش را به اجرا گذاشته و آن را وصول کند. بر حسب اینکه مهریه ای که در عقدنامه ذکر شده جزء اموال منقول و یا غیرمنقول باشد، مرجع صدور اجرائیه متفاوت است:

۱-  اگر مهریه ی ذکر شده در سند ازدواج، جزء اموال منقول باشد مانند سکه، طلا، وجه رایج، مرجع درخواست و صدور اجرائیه، دفترخانۀ ازدواجی است که خطبۀ عقد را جاری و سند ازدواج را تنظیم نموده است.

۲-  اگر مهریه جزء اموال غیرمنقول ثبت شده در دفتر املاک اداره ثبت و دارای سند رسمی باشد در این صورت مرجع درخواست و صدور اجرائیه، دفترخانه ی اسناد رسمی است که  آن سند را تنظیم نموده است مانند سند مالکیت آپارتمان.

نسبت به اموال غیرمنقولی که در دفتر املاک اداره ثبت سابقه ی ثبت ندارند امکان صدور اجرائیه وجود ندارد.



روش دوم: گرفتن مهریه از طریق دادگاه خانواده

زوجه می تواند برای گرفتن مهریه به دادگاه خانواده مراجعه نماید و برای این منظور بایستی کپی عقدنامه را ضمیمه ی دادخواست کرده و از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضائی اقدام به طرح دعوا و ثبت دادخواست به خواستۀ گرفتن مهریه علیه زوج نماید.

بر اساس قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، این راه برای آقایان وجود دارد تا در صورت اثبات اعسار از طریق معرفی دو شاهد عادل مرد، از پرداخت یکجای تمام مهریه معاف شوند و مهریه را به صورت اقساطی پرداخت کنند.

در این حالت معمولاً دادگاه های خانواده، بخشی از مهریه را به صورت پیش پرداخت مورد حکم قرار می دهند برای مثال ۱۰ سکه تمام بهار آزادی باید یکجا پرداخت شود و مابقی با توجه به وضعیت مالی و توان اقتصادی و شغل مرد، به صورت ماهانه مثلاً مورد حکم قرار میگیرد، به فرض هر ماه نیم سکه یا یک سکه یا هر دو ماه یک سکه و علی هذا…

زوج بایستی  این سکه هایی را که به صورت ماهانه پرداخت می کند به قسمت اجرای احکام شعبه ای که رأی صادر کرده تسلیم نماید و زن نیز طی رسیدی به صورت ماهانه سکه ها را دریافت کند.


تأمین خواسته

یکی از اقداماتی که بعضی از خانم ها قبل از دادخواست مهریه و یا همزمان با ارائه دادخواست انجام می دهند این است که برای تضمین پرداخت مهریه از سوی مرد، تا زمان صدور رأی قطعی، آن دسته از اموال مرد را که جز مستثنیات دین نبوده و بلامعارض باشد را توقیف کنند تا مبادا زوج آن اموال را انتقال دهد یا تلف کند و مانعی بر سر راه پرداخت مهریه بوجود بیاورد. مانند توقیف خودرو، یا توقیف آپارتمان یا توقیف حقوق ماهیانه مرد.

اگر شوهر شاغل باشد، در زمان زوجیت یک چهارم حقوق ماهیانه مرد قابل توقیف است که تا زمان صدور حکم قطعی، هر ماه از طرف کارفرما یا شرکت یا ارگانی که مرد در آن کار می کند به صندوق سپرده دادگستری واریز می شود که بعد از صدور حکم قطعی به زن داده شود.

برخی از اموال مرد قابل توقیف از طریق تأمین خواسته نیستند همانند پول پیش خانه یا قرض الحسنه و یا مستثنیات دین همچون یک دستگاه آپارتمان یا اتومبیل در حد شأن و منزلت مرد، ابزار آلات کسب و کار، اثاثیه اولیه و مورد نیاز زندگی در حد رفع حاجت.

چنانچه شخصی غیر از شوهر، متعهد پرداخت مهریه گردد، الزام شوهر به دادن مهر از بین نمی رود و ثالث در حکم ضامن خواهد بود.

هرگاه معلوم گردد که مهر در زمان عقد، معیوب بوده است، زن می تواند قرارداد مهر را فسخ کند و مثل یا قیمت آن را دریافت کند، یا آنکه مهر را همان گونه که هست بپذیرد و تفاوت قیمت میان مهر صحیح و معیوب ( ارش ) را مطالبه کند. در صورت تلف مهر قبل از تسلیم، زوج باید مثل یا قیمت آن را به زن تحویل دهد.

هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مِثلاً یا قیمتاً استرداد کند. در این حالت چنانچه افزایش قیمت مهر بواسطه افزودن مال معینی به مهر از جانب زن باشد (مانند کاشت درخت در باغ یا احداث ساختمان در زمین )، شوهر فقط مالک نصف مهر می شود نه مالک آنچه که به وسیله ی زن اضافه شده است؛ البته شوهر می تواند برای بقای اموال زن ( درخت و بنا ) روی زمین خود از وی اجرت المثل بگیرد.

اگر چنانچه افزایش بهای مهر در نتیجه ی تغییر شکل مهر در اثر تصرفات زن باشد (مانند تبدیل سنگ به مجسمه ) زن مستحق نصف افزایش قیمتی خواهد بود که حاصل عمل وی بوده است.

هرگاه مهر را شخصی به جز شوهر، به صورت تبرعی پرداخت کرده باشد، چون تبرع در مهر به منزله ی هبه به شوهر است، در صورت وقوع طلاق، نصف مهر به شوهر برمی گردد، نه به شخص پرداخت کننده مهر.

در نکاح منقطع، موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمی شود و همچنین اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند. در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد.

در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته، شوهر می تواند آن را استرداد نماید.

* اموالی که کسی مدعی مالکیت آن نباشد.



منبع : گروه وکلای تهران

  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰


با مراجعه به سایت توانای گروه وکلای تهران با تمام شرایط گرفتن مهریه چه بعد از طلاق چه قبل از آن آشنا شوید 

این مطالب را ما هم دراین بلاک آورده ایم


گرفتن مهریه بدون طلاق


تاکنون هیچ تعریفی از مهریه در قانون ارائه نگردیده با اینکه حدود بیست و چهار ماده از قانون مدنی به این موضوع  اختصاص یافته است.  اما با توجه به مقررات مختلف و قانون حمایت از خانواده، می توان مهریه را این گونه تعریف نمود: « مهریه عبارت است از مال معینی که دارای ارزش مالی بوده و ضمن عقد نکاح یا پس از عقد نکاح، از سوی زوج (مرد) به زوجه (زن) تملیک و داده می شود و مهریه گاهی ممکن است به جای مال، انجام کاری به نفع زن باشد مانند تعهد مرد به آموزش زبان انگلیسی به زن.»

در خصوص فلسفه تعیین مهریه، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی از علماء مثل آیت الله مطهری بر این عقیده اند که مهریه، پشتوانۀ مالی زن و وسیله ای برای جبران پایین بودن میزان سهم الارث زن میباشد.

دستۀ دیگر مهریه را هدیه و پیشکشی از مرد به زن می دانند. در آیۀ چهار سورۀ نساء، مهریه تحت عنوان «صداق» یعنی عطیه و پیشکش تعبیر شده است که دلالت بر علاقه مرد به همسر خود دارد.

در میان عده ای از نظریه پردازان از مهریه به عنوان عاملی که موجب جلوگیری از طلاق توافقی می شود نام برده اند.

با وجود منبع قانونی و شرعی برای مهریه، تعیین آن در زمان عقد ضروری و اجباری نیست؛ یعنی ممکن است شرط به عدم تعیین مهریه شود یا اینکه صرفاً یک شاخه گل یا یک جلد کلام الله مجید و آینه و شمعدان به عنوان مهریه تعیین شود. در نتیجه ازدواج دائم بدون تعیین مهریه هم قانوناً و هم شرعاً صحیح است و زوجیت واقع می شود، اما در ازدواج موقت (صیغه) تعیین مهریه رکن اساسی و شرط صحت عقد به شمار می رود و بدون آن عقد باطل است.



برای تعیین مهریه سقف خاصی وجود ندارد و طرفین می توانند از یک ریال تا هر میزان سکه یا وجه مالی یا کاری را به عنوان مهریه و به نفع زن در سند ازدواج درج کنند. معمولاً چیزی که به عنوان مهریه تعیین می شود یک مال یا کار با ارزشی است که زن می تواند ازمنافع آن بهره مند شود. پس قرار دادن یک چیز بی ارزش که قابلیت معامله و داد و ستد را ندارد، نمی تواند به عنوان مهریه تلقی شود. برخلاف آنچه که در میان مردم شایعه شده  و بعضاً شنیده می شود، هیچ گاه نمی توان دست یا پای شوهر یا اعضای دیگر بدن را به عنوان مهریۀ زن قرار داد؛ زیرا چیزی که مالیّت ندارد و در بازار قابل خرید و فروش نیست نمی تواند به عنوان مهریه قرار گیرد.


مهریه انواع و اقسام مختلفی دارد که ما برای پرهیز از اطالۀ کلام و دور نشدن از هدف کاربردی این مقاله، به سه نوع از اقسام مهریه در ذیل اشاره می کنیم:


۱ـ مهر المسمّی ( مهریه مقرر در عقدنامه )

مهر المسمّی عبارت از مال معینی است که به عنوان مهر با توافق زوجین تعیین می شود یا توسط شخصی که زن و شوهر برای تعیین مهر، انتخاب کرده اند. اعم از اینکه حین عقد تعیین شود یا پس از آن. یا در تعریف دیگر به مهریه ای که در عقدنامه های رسمی (سند ازدواج) با توافق و رضایت زوجین و خانواده ها تعیین و ثبت می شود، مهر المسمّی گفته میشود. برای مثال سیصد سکه تمام آزادی، که در عقد نامه درج می شود، مهرالمسمّی نام دارد. دختر و پسر در تعیین میزان مهریه آزاد هستند و عملاً در تعیین مهریه هیچ گونه محدودیت خاصی وجود ندارد و می توانند هر مالی یا کاری را که دارای ارزش مالی است را به نفع زن به عنوان مهریه قرار داد.

سوال: آیا امروزه مثل گذشته می توانیم هر چقدر که بخواهیم مهریه تعیین کنیم یا اینکه سقف مهریه ۱۱۰ عدد سکه تعیین شده است و مهر المسمّی نمی تواند بیش از ۱۱۰ عدد سکۀ تمام بهار آزادی باشد؟

پاسخ: امروزه همچون گذشته هیچ گونه محدودیتی برای تعیین میزان مهریه وجود ندارد و این موضوع ۱۱۰ سکه از مادۀ ۲۲ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۲ نشأت گرفته و بسیاری از افراد جامعه که اطلاعات حقوقی آن ها کافی نیست دچار شک و ابهام و برداشت ناصحیح از این قانون شده اند و گمان می کنند سقف نهایی مهریه ۱۱۰ عدد سکه می باشد.


طبق مادۀ ۲۲ قانون حمایت خانواده:


«هر گاه مهریه در زمان وقوع عقد تا یکصد و ده سکۀ تمام بهار آزادی یا معادل آن باشد، وصول آن مشمول مقررات مادۀ ۳ قانون اجرای محکومیت های مالی است. چنانچه مهریه، بیشتر از این میزان باشد در خصوص مازاد، فقط ملائت زوج ملاک پرداخت است. رعایت مقررات مربوط به محاسبۀ مهریه به نرخ روز کماکان الزامی است.»


مادۀ ۳ قانون نحوۀ اجرای محکومیت های مالی:


« اگر استیفای محکومٌ به (مهریه) از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد، محکومٌ علیه (زوج) به تقاضای محکومٌ له (زوجه) تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکومٌ له حبس می شود. چنانچه محکومٌ علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه، ضمن ارائه ی صورت کلیۀ اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد، حبس نمی شود، مگر این که دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.


تبصره ۱ : چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این مادهف ضمن ارائه صورت کلیۀ اموال خود، دعوای اعسار خود را اقامه کند، هرگاه محکومٌ له آزادی وی را بدون اخذ تأمین بپذیرد یا محکوم ٌ علیه به تشخیص دادگاه کفیل با وثیقه معتبر و معادل محکومٌ به ارائه نماید، دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار، از حبس محکومٌ علیه خودداری و در صورت حبس، او را آزاد می کند. در صورت ردّ دعوای اعسار به موجب حکم قطعی، به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکومٌ علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور، حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکومٌ به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر است. نحوه ی صدور قرارهای تأمینی مزبور، مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است.

تبصره ۲ : مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.»

معنی و مفهومم ماده ی ۲۲ قانون حمایت خانواده این است که چنانچه مهریۀ زن بیش از ۱۱۰ عدد سکۀ تمام بهار آزادی باشد، اگر مرد نتواند تمام مهریه را یکجا بپردازد ولی توان پرداخت ۱۱۰ سکه یا معادل آن را داشته باشد، در این صورت بعداز پرداخت ۱۱۰ عدد سکه، نسبت به باقیمانده ی سکه ها نیازی نیست تقاضای اعسار و تقسیط را از دادگاه بخواهد، اما اگر توان مرد کمتر از ۱۱۰ عدد سکه تمام بهار آزادی یا معادل آن باشد، مشمول مادۀ ۳ قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی می شود؛ یعنی به درخواست زن مرد را حبس می کنند، مگر اینکه مرد دادخواست اعسار به دادگاه خانواده بدهد تا پس از قبول آن حکم به پرداخت قسطی مهریه صادر شود. بنابراین اگر مردی حتی ۱۰۹ عدد سکه را به عنوان بخشی از مهریه به همسرش بپردازد، بابت یک سکه دیگر باید دادخواست اعسار بدهد، در غیر اینصورت به درخواست زن حبس می شود، در هر حال پس از صدور حکم به اعسار و یا پرداخت ۱۱۰ عدد سکه تمام بهار آزادی، هرگاه مالی از مرد شناسایی شود، با معرفی زن قابل توقیف است تا این که تمام مهریه ی قانونی زوجه، حتی اگر بیش از ۱۱۰ عدد سکه تمام بهار آزادی باشد، به طور کامل پرداخت و تصفیه شود.


۲ـ مهر المثل ( مهریۀ متعارف )

اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد یا اینکه مالی که به عنوان مهریه ذکر شده مجهول باشد، نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد، مهر را به تراضی معیّن کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی واقع شود، زوجه مستحق مهر المثل خواهد بود.

چنانچه در نکاح شرط شده باشد که زن هیچگونه مهری نداشته باشد، این شرط به جهت مخالفت با قاعده ی امری استحقاق زوجه به مهر، نامشروع و باطل خواهد بود؛ به عبارت دیگر مهریه از آثار قانونی ازدواج است و توافق طرفین تنها در میزان و چگونگی آن مؤثر است.

ناگفته نماند اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد زن مستحق هیچگونه مهری نیست.

سوال: مهر المثل چقدر ارزش دارد و ملاک آن چیست و به چه صورتی به زن تعلق می گیرد؟

پاسخ: مقدار مهر المثل بر حسب جایگاه اجتماعی و شرافت خانوادگی زن با لحاظ سایر صفات او مانند تحصیلات و شغل و اوضاع و احوال او در مقایسه با نزدیکان و فامیل و افرادی که هم رتبه و هم شأن او هستند تعیین می شود. برای مثال اگر یکی از دختران فامیل که از جهات بسیاری، ویژگی هایی شبیه زنی که برای او مهریه تعیین نشده است، داشته باشد و مهریه او متعارف باشد، همان مهریه را ملاک برای تعیین مهریه قرار می دهند.

در صورت عدم تعیین مهر و فسخ نکاح در اثر عنن ( ناتوانی جنسی مرد )، زن مستحق نصف « مهر المثل » خواهد بود.


۳ـ مهر المتعه ( مهریه با توجه به وضعیت مالی مرد )


اگر ازدواج میان زن و مرد از نوع دائمی باشد و در هنگام انعقاد عقد نکاح، مهریه تعیین نشده یا مجهول باشد، یا شرط عدم تعیین مهریه در عقدنامه ذکر شده باشد، در صورتی که قبل از تعیین مهریه و قبل از نزدیکی و رابطه ی زناشویی، طلاق واقع شود زن مستحق مهر المتعه است. برای تعیین میزان مهر المتعه، برعکس مهر المثل، شرایط و وضعیت مرد از حیث فقر و غنا در نظر گرفته می شود. یعنی اگر دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر نماید و در ضمن آن حکم به پرداخت مهرالمتعه از سوی مرد به زن شود، دادگاه با تعیین کارشناس رسمی دادگستری و یا خود می تواند تحقیقات لازمه را انجام دهد و وضعیت واقعی مرد از جهت اقتصادی و درآمدی را احراز کرده و مبلغی را از باب مهریه تعیین نماید و زوج را ملزم به پرداخت آن به زوجه جهت اجرای صیغه ی طلاق کند.


سوال: آیا میشود به محض وقوع عقد، زن مهریه اش را از مرد بخواهد یا اینکه حتماً باید تشریفات عروسی و رابطۀ زناشویی اتفاق بیوفتد تا زن استحقاق دریافت مهریه را داشته باشد؟


آیا زن می تواند بدون اینکه تقاضای طلاق کند مهریه اش را به اجرا گذاشته و آن را از زوج دریافت کند؟؟


پاسخ: به موجب مادۀ ۱۰۸۲ قانون مدنی ” به مجرد عقد ( به محض اینکه خطبه ی نکاح جاری شد )، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.

تبصره: چنانچه مهریه وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحوه دیگری تراضی کرده باشد.”

اثر فوری مالکیت زن بر مهر، در موردی است که مهر، عین معین باشد. در مواردی که مهر کلی فی الذمه یا حقی بر ذمۀ مرد باشد، زن به محض وقوع عقد، طلبکار آن می گردد و می تواند هر زمان که بخواهد برای مطالبۀ آن، به شوهر رجوع کند.

تبصره ی ماده فوق شامل کسی هم که ضمانت پرداخت مهر را کرده است، می شود؛ زیرا تکلیف فوق ناظر به اصل دین است، نه شخص مدیون.

نظریه ی شمارۀ ۴۷۰۱/۷ – مورخ ۱۵/۲/۱۳۷۸  اداره ی حقوقی قوۀ قضائیه : ” مستفاد از ماده ی یک آیین نامۀ اجرایی قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۷ این است که صدور رأی به پرداخت مهریه بر اساس شاخص بانک مرکزی موکول به تقاضای زوجه است و دادگاه نمی تواند رأساً اقدام نماید.

با وجود این، اداره ی حقوقی در نظریۀ مورخ ۲۶/۳/۹۲، از نظریۀ سابق خود عدول کرده و تبصره ی فوق را امری دانسته و دادگاه مکلف به رعایت آن دانسته است ولو اینکه خواهان در دادخواست تقدیمی، محاسبه به نرخ روز را درخواست نکرده باشد.( قسمت اخیر ماده ۲۲ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ )

محاسبه ی مهریه به نرخ روز مستلزم این است که مهریه پول ایرانی باشد ولی عادی یا رسمی بودن نکاحنامه در آن، شرط است.

زوجه میتواند برای مطالبه مهر خود علاوه دادگاه، در صورتی که مهر در سند رسمی نکاح درج شده باشد به دایرۀ اجرای ثبت هم رجوع کند.

همانطور که در اشاره کردیم زن به محض وقوع عقد، مالک مهر شده و میتواند آنرا از شوهر، مطالبه کند، اما در صورتی که برای تأدیه ی آن مهلت در نظر گرفته شده باشد، حق مطالبۀ فوری را نخواهد داشت.

چنانچه مهریه، عندالاستطاعه باشد و تا پایان عمر، زوج، اموالی به جز مستثنیات دین نداشته باشد، مهریه از ماترک زوج، قابل وصول است، زیرا بحث مستثنیات دین در استیفای طلب از ماترک، موضوعیت ندارد.

بنابر آنچه گفته شد، بدیهی است که گرفتن مهریه بدون طلاق با توجه به مقررات و مواد قانونی مختلف قابل تحقق است. زن می تواند تا زمانی که مهریه به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند، مشروط به اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.

هرگاه قسمتی از مهر حال و قسمتی مؤجل باشد، حق حبس فقط نسبت به قسمتی که حال است، حاصل میشود و پس از دریافت آن قسمت، دیگر زن نمی تواند از ایفاء وظایف زناشویی، سرباز بزند.

مطابق نظر مشهور فقها، تقسیط مهر و دادن مهلت عادله به مرد از سوی دادگاه، مسقط حق حبس نیست و نباید آن را با مهر مؤجل قیاس کرد؛ به عبارت دیگر اگرچه اعسار، زوج را از پرداخت مهریه به نحو یکجا معاف می کند ولی زوجه را مجبور به تمکین نمی کند. بنابرین حق حبس اعم از آن است که شوهر معسر باشد یا توانگر (مَلیء)، مگر اینکه پرداخت مهریه منوط به تمکن مالی شوهر شده باشد.

حق حبس، یک قاعدۀ استثنایی و مختص زوجه می باشد و مرد نمی تواند از آن استفاده کرده و مثلاً پرداخت مهر را منوط به تمکین زن نماید.

با توجه به آیه ی چهارم سورۀ نساء ( اتوا صدقاتهن نحله ) مهریه یک سنت اسلامی و الهی است و شوهر برای صدق رفتارش به زن می پردازد و در مقابل عوضی نیست. البته اگرچه مهریه توافق فرعی و جدای از اصل نکاح است لیکن تابع آن است و به مناسبت آن برقرار می گردد.



منبع : گروه وکلای تهران

  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

در سایت خوب وکامل گروه وکلای تهران هر آنچه که درباره مهریه باید بدانید را جستجو کنید تادر امر طلاق متضرر نشوید وبا اطلاعات کامل پادر این مسیر پر پیچ وخم بگذارید

در این بلاک این مطالب را از این سایت خوب با شما به اشتراک گذارده ایم



نکات حقوقی در مورد مهریه

موضوع مهریه از اهمیت و حساسیت بالایی برخوردار است و نباید به آن به دیده ی یک امر تشریفاتی و ساده نگریست. میزان مهریه بستگی به توافق زوجین دارد و محدودیتی از لحاظ مقدار مهریه وجود ندارد اما قانون مدنی در مواد ۱۰۷۸ به بعد چهار شرط اساسی را برای صحت چیزی که به عنوان مهریه در نظر گرفته می شود تعیین کرده است و زوجین به زوجه باید به آن توجه کند تا مبادا بواسطۀ عدم رعایت یکی از این شرایط عملاً مهریه ای به وی تعلق نگیرد.



ما در ادامه این شروط را مورد بررسی قرار داده و توضیحات کاربردی در خصوص آن ها ارائه خواهیم کرد.


هر چیزی را که مالیّت داشته باشد و قابل تملّک نیز باشد میتوان مهر قرار داد، توافق زن و مهر در خصوص مهریه در مقایسه با عقد نکاح یک قرارداد تبعی است و باید شرایط اساسی صحت معامله در قرارداد مهر نیز رعایت شود. هرگاه مهر فاقد یکی از شرایط صحت باشد، باطل ولی عقد نکاح دائم صحیح خواهد بود.


مهریه میتواند عین معین مانند خانه و زمین، عین کلی مانند سکه ی طلا، منفعت مانند اجاره بها یا عملی یا عدم انجام یک کار و یا حق اعم از دینی، عینی و یا خیار باشد. حتی حق تألیف، اختراع، سرقفلی و سایر حقوق معنوی که ارزش اقتصادی دارند را میتوان به عنوان مهر تعیین کرد.


عین معینی که در تملّک شخص ثالث است را میتوان به عنوان مهر قرار داد و لزومی ندارد که عین مهر در مالکیت شوهر باشد، در اینصورت اگر مالک انتقال مهر را تنفیذ نکند، زن مستّحق مثل یا قیمت خواهد بود. در واقع بر اساس مادۀ ۱۱۰۰ قانون مدنی در صورتی که مهر المسمّی مجهول باشد یا مالیّت نداشته باشد، زن مستحق مهر المثل خواهد بود و در صورتی که مهر المسمی ملک غیر باشد، اگر صاحب مال آن را اجازه و تنفیذ نماید، همان مال به عنوان مهریه به زوجه تعلق میگیرد در غیر اینصورت مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.


مهر از حقوق مالی است که به ورثه منتقل می شود و در صورت تعیین مهر و فوت زوجه، مهر به وراث منتقل میشود ولو اینکه نزدیکی صورت نگرفته باشد.


نکته ای که باید به آن اشاره کنیم اینست که اگر مهر خانومی، سفر حج باشد نه پرداخت هزینۀ آن، مرد باید مقدمات سفر زن را فراهم نماید و زوجه نمی تواند بهای آن را درخواست نماید.


شرط دیگری که در خصوص اجرا گذاشتن مهریه باید رعایت شود لزوم معلوم و معیّن بودن مهر است؛ یعنی مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن بشود معلوم باشد. هرگاه مهر عین معین باشد باید در زمان عقد نکاح موجود باشد و اگر معلوم شود که آن عین در زمان عقد موجود نبوده، تعیین مهر باطل خواهد بود.


اگر شوهر قادر به تسلیم مهر نباشد اما زن قادر به تسلّم آن باشد، میتوان مال مذکور را به عنوان مهر تعیین کرد.


به اعتقاد برخی از حقوقدانان مثل دکتر حسین صفائی، با توجه به مادۀ ۲۱۶ قانون مدنی، ظاهراً رعایت قواعد عمومی راجع به لزوم معلوم و معین بودن موضوع قرارداد در خصوص مهر نیز جاری است و قابلیّت تعیین آن کفایت نمی کند.


همانطور که قبلاً اشاره کردیم، تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است، در واقع ذکر معادل ریالی در مواردی که مقداری طلا یا سکه به عنوان مهر تعیین شده است تعیین کنندۀ ارزش ریالی مهر در زمان عقد است که ممکن است از لحاظ تعیین مبلغ حق التحریر سودمند باشد ولی زن مستحق عین طلا یا سکه مورد تراضی است و زن میتواند شوهر را ملزم به تأدیۀ عین آن کند.

طرفین برای تعیین میزان مهر محدودیتی ندارند، منتها هرگاه مهریه در زمان وقوع عقد تا ۱۱۰ سکه بهار آزادی یا معادل آن باشد، وصول آن مشمول مادۀ ۳ قانون نحوۀ اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۴ (حبس بدهکار) است، ولی چنانچه مهریه بیش از این میزان باشد، مطالبه ی مازاد منوط به اثبات ملائت ( توانائی مالی زوج) است، که مطابق نظریۀ مشورتی اداره حقوقی قوۀ قضائیه وصول مازاد ۱۱۰ سکه یا مازاد آن منوط به معرفی مال از زوج بوده و زوج بابت مبلغ مازاد، حبس نخواهد شد.

تعیین مهر ممکن است در زمان عقد یا پس از آن صورت گیرد، همچنین تغییر مهر اعم از کاهش یا افزایش صحیح بوده و دلیلی برای بطلان آن وجود ندارد؛ اگرچه به اعتقاد برخی افزودن مبلغی بر مهر پس از نکاح عنوان مهریه ندارد و تابع احکام آن نیست. مطابق رأی وحدت رویه شماره ۴۸۸ مورخ ۱۵/۶/۱۳۸۸ صادره از سوی دیوان عدالت اداری، افزایش مهریه پس از نکاح صحیح نیست و ترتب آثار مهریه بر آن خلاف شرع است، صرفنظر از انتقادات ماهوی وارد بر رأی اخیر الذکر، اولاً رأی فوق الذکر برای مراجع دادگستری لازم الاتباع نمی باشد، ثانیاً به فرض آنکه چنین توافقی عنوان و آثار مهریه را نداشته باشد، قدر متقیّن، اصلِ توافق معتبر بوده و تابع قواعد عمومی قراردادهاست.


اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد، مهر را به تراضی معیّن کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معیّن، بین آن ها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود. چنانچه درنکاح شرط شده باشد که زن هیچگونه مهری نداشته باشد، این شرط به جهت مخالفت با قاعده ی امری استحقاق زوجه به مهر نامشروع و باطل خواهد بود. به عبارت دیگر مهریه از آثار قانونی ازدواج است و توافق طرفین تنها در میزان و چگونگی آن مؤثر است.


نکاحی که در آن مهر ذکر نشده باشد و یا زوجین توافق کرده باشند که نکاح بدون مهر واقع شود را « مُفَوَضه البُضع» می نامند.


ممکن است اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود، در اینصورت شوهر یا شخص میتواند مهر را هر قدر بخواهد معین کند. تفویض مهر در اصطلاح حقوقی آن است اختیار تعیین مهر ضمن عقد نکاح به یکی از زوجین یا شخص ثالث واگذار شده باشد. زنی که اینگونه ازدواج می کند « مُفَوَضَه المهر» نامیده میشود.


شخصی که زوجین با توافق هم تعیین مهر را به او واگذار میکنند داور طرفین است و هیچ یک از طرفین حق عزل او را بدون توافق دیگری ندارد. داور میتواند مهر را هر قدر که بخواهد تعیین کند، طلاق یا فسخ نکاح موجب زوال سمت داور نیست. اصل، بقاء سمت داور است و مانعی برای تعیین مهر از سوی داور بعد از طلاق یا فسخ نکاح نیست. در مورد امتناع داور از تعیین مهر یا فوت یا جنون وی پیش از تعیین مهر، میتوان انجام این کار را دادگاه صلاحیت دار خواست، مگر آنکه داوری به داوری شخص دیگری تراضی شود.


در صورتی که فوت داور قبل از تعیین مهر و پس از نزدیکی باشد طبق نظر مشهور، زن مستحق مهرالمثل است. مهر تعیین شده به این شکل (یعنی توسط داور یا یکی از زوجین بعد از عقد) در حکم مهر المسمّی است، البته داور در قبول یا رد این سمت، مخیّر است.


اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود، زن نمیتواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید، چنانچه زن مهر خود را بیش از مهرالمثل معین کند، عمل وی نسبت به زائد، غیرنافذ بوده و شوهر میتواند آنرا تنفیذ یا رد کند.


برای تعیین مهر المثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و خویشاوندان وی و معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.


در واقع مهرالمثل مهری است مهری است که به موجب قرارداد تعیین نشده، بلکه با توجه به شرایط در مندرج به ماده ی ۱۰۹۱ قانون مدنی تعیین می گردد.


مهر السنه: مهر حضرت فاطمه (س) است که مقدار آن پانصد درهم نقره معادل دویست و شصت و دو مثقال پول نقره مسکوک به مثقال است.


اگر در عقد نکاح درج شود که در صورت عدم تأدیه ی مهر در مدت معین، نکاح باطل خواهد بود، نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است. جهات انحلال نکاح حصری است، بنابراین چنانچه در عقد نکاح شرط شود که زن در صورت تأخیر مرد در پرداخت مهریه خیار فسخ خواهد داشت یا اینکه نکاح منفسخ بشود، چنین شروطی باطل، لکن عقد صحیح خواهد بود.


برای تأدیه ی تمام یا قسمتی از مهر میتوان مدت یا اقساطی قرار داد، در واقع زن به محض وقوع عقد مالک مهر شده و میتواند آنرا از شوهر مطالبه کند، اما در صورتی که برای تأدیه ی آن مهلت در نظر گرفته شده باشد حق مطالبه ی فوری نخواهد داشت. منوط کردن مطالبه ی مهریه ( مهریه عندالاستطاعه )، نوعی شرط اجل (مهلت) است. بنابراین با استطاعت در اِنفاق به اقارب متفاوت است؛ زیرا در انفاق به اقارب، اصل تکلیف، معلّق به توانایی منفِق است، در حالی که در مهریه ی عندالاستطاعه، دِین بر ذمّه ی زوج مستقر شده و مطالبه ی آن تا حصول توانایی زوج به تأخیر میوفتد.


چنانچه مهریه عندالاستطاعه باشد و تا پایان عمر، زوج اموالی به جز مستثنیات دین نداشته باشد، مهریه از ماترک زوج قابل وصول است؛ زیرا بحث مستثنیات دین در استیفاء طلب از ماترک موضوعیت ندارد.


در صورتی که نکاح به اصطلاح “مفوضه البضع” باشد، یعنی در نکاح دائم مهری ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد و یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد، مستحق هیچگونه مهری نیست. اما اگر مهرالمسمی در عقد، مشخص شده باشد و شوهر قبل از نزدیکی، زن را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً را داده باشد، حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند.


هرگاه در زمان طلاق فقط نصف مشاع مهر در مالکیت زن باقی باشد، پس از طلاق همین نصف باقی مانده متعلق به شوهر خواهد بود، اعم از اینکه نصف دیگر به شوهر منتقل شده باشد یا ثالث؛ زیرا با وجود امکان رجوع به عین، دلیلی برای مطالبۀ مثل یا قیمت وجود ندارد.


چنانچه زن شوهر خود را از مهر ابراء کرده باشد یا مهر خود را به شوهر هبه یا صلح بلاعوض کرده باشد و طلاق پیش از نزدیکی رخ دهد، شوهر حقی بر زن ندارد؛ چرا که ماده ی ۱۰۹۲ قانون مدنی منصرف به موردی است که مرد مهر را واقعاً به زن داده باشد، لیکن در فرض فوق شوهر مهری به زن نپرداخته است که بخواهد نصف آنرا مسترد کند، اما اگر ابراء شوهر در برابر عوضی بوده که زن دریافت کرده است، شوهر حق دارد نیمی از مهر را که در واقع پرداخت کرده است مطالبه کند.


هرگاه مهر را شخصی بجز شوهر به صورت تبرعی پرداخت کرده باشد، چون تبرع در مهر به منزله ی هبه ی مهر به شوهر است، در صورت وقوع طلاق، نصف مهر به شوهر برمیگردد نه به شخص پرداخت کنندۀ مهر.


فی الواقع انحلال مالکیت نیمی از مهر و تملک دوباره ی شوهر از آثار ویژه ی طلاق است.


نکته ای که در راستای مفهوم کلمه ی “نزدیکی ” بایستی به آن اشاره کرد اینست که منظور از نزدیکی، دخول است، خواه در قُبُل باشد یا دُبُر. زیرا اصل بر یکسانی احکام وطی در قُبُل و دُبُر است، به عبارت دیگر اطلاق واژۀ جماع هر دو را دربرمیگیرد.


هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، در اینصورت زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از نزدیکی طلاق دهد، مستحق مهرالمثل خواهد بود. الزام به پرداخت مهرالمتعه منحصر به نکاح دائم است و در نکاح موقت راه ندارد. برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه میشود، در واقع در مهرالمتعه برخلاف مهرالمثل وضع و شأن زن ملاک قرار نمیگرد، بلکه وضع مالی شوهر ملاک قرار میگیرد.


در صورت عدم تعیین مهر، انحلال نکاح به هر دلیلی که باشد اعم از طلاق یا فسخ یا فوت، زن را مستحق مهرالمثل میکند، مگر آنکه فسخ نکاح بر اثر تدلیس زن باشد.


در نکاح منقطع، عدم مهر در عقد، موجب بطلان است، آنچه شرط صحت نکاح موقت است لزوم تعیین مهر است نه پرداخت آن، به عبارت دیگر لزوم پرداخت مهر از آثار نکاح صحیح است نه از شرایط صحت آن. بنابراین همین که مهر تعیین شود برای صحت نکاح موقت کافی است و زوجه میتواند آنرا مطالبه کند.


به اعتقاد برخی اگر بعد از نزدیکی، زن ناشزه شود، این تخلف، حق وی نسبت به مهر را از بین نمی برد.


در نکاح موقت، موت زن در اثناء مدت، موجب سقوط مهر نمی شود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند.


از ملاک ماده ۱۰۹۶ قانون مدنی چنین برمی آید که به محض وقوع عقد، زن مالک مهر می شود و این چنین نیست که مهر نسبت به تمکین در طول مدت نکاح تجزیه گردد.


در نکاح منقطع ( صیغه )، هرگاه شوهر قبل از نزدیکی، تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد، منظور از تمام مدت، تمام مدت باقی مانده از نکاح موقت است و میزان مدت باقی مانده تأثیری در این خصوص ندارد. شرط تنصیف مهر، عدم وقوع نزدیکی و بذل مدت، قبل از اتمام آن است، بنابراین صرف عدم نزدیکی یا بذل مدت کافی نیست.


در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده باشد، زن حق مهر ندارد و اگر مهر را هم گرفته، شوهر میتواند آنرا استرداد نماید.


در صورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است، مفهوم مخالف ماده ۱۰۹۹ قانون مدنی اینست که در صورت علم زن به فساد نکاح، مهرالمثل به وی تعلق نمی گیرد. جهل به فساد نکاح ممکن است در اثر جهل به قانون باشد که در اینجا جهل به قانون پذیرفته می شود.


در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیّت نداشته باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد بود یا اگر مهرالمسمی ملک غیر باشد، اگر صاحب مال آنرا تنفیذ یا  اجازه کند زن به همان مهر تعیین شده میرسد، در غیراینصورت مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.


مهرالمسمی عبارت از مال معینی است که به عنوان مهر با توافق زوجین تعیین می شود یا توسط شخصی که زن و شوهر برای تعیین مهر انتخاب کرده اند ( داور طرفین )، اعم از اینکه حین عقد تعیین شود یا پس از آن.


در صورت ناتوانی شوهر از تسلیم عین مهر زن مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود. همانگونه که در پاراگراف بالا به آن اشاره کردیم، در صورتی که مهر به دلیل مجهول بودن یا مالیّت نداشتن باطل گردد، زن مستحق مهرالمثل میگردد و نکته اینجاست که در این مورد، نزدیکی شرط استحقاق نیست؛ زیرا خواست دو طرف این نبوده است که عقد بدون مهر منعقد شود بلکه طرفین خواسته اند که نکاح در برابر مهر باشد.


هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود، زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عِنَن باشد که در این صورت با  وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.


به طور خلاصه در صورت فسخ نکاح و فوت قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن حق مهر ندارد. در صورت عدم تعیین مهر و فسخ نکاح در اثر عنن، زن مستحق نصف مهرالمثل خواهد بود.


ناگفته نماند که در صورت نزدیکی و فسخ نکاح، زن مستحق همه ی مهر خواهد بود. و آخرین نکته اینکه در صورت فریفته شدن مرد از سوی اشخاص ثالث، ایجاد دین برای پرداخت دین به منزله ی خسارت بوده و مرد حق رجوع به فریب دهندگان را دارد اما در خصوص مطالبه ی زیان های مادی و معنوی زاید بر مهر در صورتی حق مطالبه خواهد داشت که خسارت وارده با فسخ نکاح، جبران نشود و فسخ نکاح برای انسان متعارف ناممکن یا مشقّت بار باشد.



منبع: گروه وکلای تهران

  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰

اگر درخواست کننده طلاق زنان باشند شرایط ومراحل طلاق چگونه خواهد بود سوال شما در سایت خوب گروه وکلای تهران به خوبی پاسخ داده شده ما هم این مطالب را با شما به اشتراک گذاشته ایم تا هدایت کننده شما در این مسیر پر پیچ وخم باشیم وبهترین راه را انتخاب کنید 




درخواست طلاق از طرف زن و گرفتن مهریه


درخواست طلاق از طرف زن به جز حالتی که در طلاق خلع مطرح می شود و در آن زن ازکل یا بخشی از مهریه خود می گذرد ، در دو صورت دیگر نیز مطرح است . در این دو حالت می خواهیم به بررسی مهریه زن در ضمن طلاق بپردازیم :




۱-مهریه در بحث وکالت در طلاق :

براساس قانون ، ماده۱۱۳۳ قانون مدنی ، حق طلاق با مرد است . مرد می تواند این حق خود را با دادن وکالت به زن بدهد . در این حالت زن وکالتی مطلق و عام دارد که هر زمانی که بخواهد می تواند بدون هیچ دلیلی از مرد طلاق بگیرد . بدیهی است مهریه زن در این حالت قابل مطالبه بوده ونیازی به گذشت از آن نمی باشد .


۲– مهریه در بحث طلاق با استنادبه شرایط ۱۲ گانه :

با استناد و اثبات هریک از شرایط ۱۲ گانه عقد نامه ، زن می تواند از مرد طلاق بگیرد . در این حالت حکم طلاق صادر می شود . لازم نیست که زن برای صدور حکم طلاق با استناد به شرایط ۱۲ گانه از حقوق مالی خود بگذرد . بلکه طی پرونده ای جداگانه موضوع مطالبه مهریه ، می تواند به حقوق مالی خود برسد .


 منبع : گروه وکلای تهران

  • گروه وکالت مجد
  • ۰
  • ۰


درسایت پرباروکالت طلاق چگونگی به اجرا گذاشتن مهریه واسترداد آن را جستجو کنید وبیشتر بدانید

در اینجا ما هم گزیدهای از این مطالب را با شما به اشتراک میگذاریم


قانون به اجرا گذاشتن مهریه

به اجرا گذاشتن مهریه برای زن  مستلزم گذراندن مراحلی است که توضیح خواهیم داد.


اجرا گذاشتن مهریه از همان نخستین روزهای پس از عقد امکان پذیر است حتی این حق برای زنان در نظر گرفته شده که تا نگرفتن حق و حقوق مالیشان می توانند تمکین از شوهر نکنند این حق در قانون به حق حبس مشهور است .


مطابق ماده 1085 قانون مدنی : زن می تواند تا مهریه به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط به اینکه مهریه وی حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نمی باشد و شرط دیگر اینکه زوجه قبل از گرفتن مهریه به ایفای وظایف زناشویی اقدام نکرده باشد برابر ماده 1086 چنانچه زوجه قبل از گرفتن مهریه به اختیار و اراده خود از زوج تمکین نماید حق حبس وی ساقط می گردد و دیگر مجاز به امتناع از تمکین مطابق ماده 1085 نیست .


آنچه گفته شد یکی از قوانین به اجرا گذاشتن مهریه بود قانون دیگری که وجود دارد مراجعه به دادگاه خانواده و به اجرا گذاشتن مهریه است در این حالت پس از آنکه دادخواست مطالبه مهریه تنظیم شد و به دادگاه تقدیم شد باید هزینه دادرسی به دادگاه پرداخت گردد که این مبلغ یک بیستم کل مبلغ مهریه است که از آن به نیم عشر نیز یاد می شود و باید به حساب دادگستری واریز گردد تا رسیدگی به پرونده و صدور حکم آغاز شود.


البته این مبلغ پس از پیروزی زن قابل دریافت از مرد است به دین صورت که پس از صادر شدن حکم نهایی و محکومیت مرد به پرداخت مهریه ، مطالبه خسارت ناشی از دادرسی می بایست به دادگاه ارایه شود که این مبلغ به زوجه باز گردانده می شود اما موارد زیادی هستند که برای اقدام زوجه ناتوان از پرداخت هزینه دادرسی است که در این موارد زوجه می تواند با معرفی دو شاهد که شهادت دهند وی توان پرداخت هزینه دادرسی را ندارد ، پرداخت این هزینه را به آخر کار یعنی پس از قطعیت حکم و دریافت مهریه خود از مرد ، موکول کند .


نکته : در صورتی زوج و زوجه توافقی در مورد مهریه انجام دهند و آن را اعلام کنند مبلغ نیم عشر در این حالت ، به یک دوم تقلیل می یابد اما اگر توافقی نباشد زوج علاوه بر پرداخت مهریه باید این هزینه دادرسی را نیز کامل بپردازد .


قانون دیگری که برای به اجرا گذاشتن مهریه وجود دارد اقدام از طریق اجرای ثبت است .


زوجه برای اقدام قانونی از طریق اجرای ثبت باید با دردست داشتن عقد نامه به دفتر خانه محل ثبت عقد مراجعه کند و با ارایه مدارکش تقاضای صدور اجراییه نماید. پس از آن با اجراییه به اداره ثبت مراجعه کند و مطالبه مهریه کند در این حال باید نیم عشر دولتی که بابت هزینه های اجرایی دولت می شود را پرداخت کند که البته می تواند این مبلغ را بعدا از شوهر استرداد کند زوجه اگر مالی از مرد برای معرفی سراغ داشته باشد  می تواند طی دادخواستی همراه با دادخواست اصلی ، درخواست تامین خواسته کند با این کار می تواند دریافت مهریه خود را از محل مال معرفی شده تضمین نماید .


چنانچه زوجه نخواهد کل مبلغ مهریه اش را در دادخواست ذکر کند و از طرفی توان پرداخت هزینه دادرسی را هم نداشته باشد می بایست دادخواستی با عنوان اعسار از پرداخت هزینه دادرسی به دادگاه ارایه کند که برای اینکار باید ضمن معرفی شهود و مدارکی دال بر ناتوانی در پرداخت هزینه دادرسی این مهم را از محضر دادگاه تقاضا کند .


رای محکومیت زوج برای پرداخت مهریه قابل تجدید نظر خواهی در دادگاه تجدید نظر می باشد اما با توجه به اینکه محکومیت پرداخت مهریه با سند رسمی ازدواج انجام می شود دادگاه تجدید نظر حکم بدوی را تایید می کند پس از ابلاغ حکم دادگاه تجدید نظر به طرفین حکم دادگاه قطعیت یافته و زن با مراجعه به دادگاه و مطابق با حکم تایید شده ای یک نسخه از ان به زوج نیز ابلاغ گردیده تقاضای صدور اجراییه  می کند .


زوج ظرف مدت ده روز پس از دریافت این برگه باید به دادگاه مراجعه نماید و اقدام به پرداخت مهریه کند یا در صورت عدم توان می بایست تامینی را به دادگاه معرفی کند تا تضمینی برای پرداخت مهریه زوجه باشد .


منبع : سایت وکالت طلاق


  • گروه وکالت مجد