درامر ازدواج صداقت وهمدلی طرفین از اهمیت بالایی برخوردار است ولی گاهی پیش می آید که طرفین در مورد بیماری که دارند به همسر خود چیزی نگفته ودر واقع از اوپنهان میکند این امر در مردان به راحتی قابل پیگیری است وقانون از او حمایت میکن ولی در مورد زنان این نادیده گرفته شده وعملا حمایتی انجام نمیشود واثبات آن به سختی ومتحمل زمان وهزینه بسیار میشود
درهر صورت اگر مرد وزنی بعد از ازدواج بفهمند که طرف مقابل مریضی خاصی داشته واز او پنهان شده میتواند با مراجعه به دفاتر مربوطه نسبت به طلاق اقدام کند که ما به شرح این موضوع میپردازیم وبا مثالها شما را باشرایط آشنا میکنیم
طلاق به دلیل پنهان کردن بیماری
ژانویه 14, 2018omidمراحل طلاقبدون دیدگاه
این روزها در اغلب جوامع بشری نرخ طلاق افزایش یافته است. هر یک از کارشناسان درباره شدت گرفتن این پدیده دلایل ویژه خود را مطرح میکنند. در این میان برخی از زوجها نیز به دلیل بروز بیماری یا برخی مسائل که قبلتر در زندگی وجود نداشت، تصمیم به طلاق میگیرند. در این شرایط «بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، مرد هر زمان که بخواهد بدون هیچدلیلی میتواند همسرش را به شرط پرداخت تمام حق و حقوقش طلاق دهد.
در این راستا یکی از مواردی که مرد به راحتی و بدون هیچ چون و چرایی میتواند همسرش را طلاق دهد، ابتلا به برخی بیماریها قبل یا بعد از ازدواج است. این در حالی است که به گفته کارشناسان حقوق قانون درباره حقوق زنها در اینباره با قدرت عمل نکرده است.
بنابراین طبق اصلاحیه همین قانون زن فقط تحت شرایط ویژه و در صورت اثبات ادعایش میتواند دادخواست طلاق دهد. حال با توجه به شیوع برخی بیماریهای کشنده و خطرناک از جمله ایدز، هپاتیت و… که عموما غیرقابل درمان یا دیردرمان هستند و خطر جانی دارند، اگر مردی مبتلا به این قبیل بیماریها باشد یا در طول زندگی گرفتار چنین بیماریهایی شود، قانون تکلیف ویژه را برای زن مشخص نکرده و سکوت اختیار کرده است. به همین دلیل تنها راه نجات زن را در اثبات عسر و حرج میداند.»
درخواست طلاق از سوی زوج یا زوجه به دلیل کتمان کردن بیماری یا بیماریهای همسر و بروز آن بعد از ازدواج تا حدی قابل قبول است. از سوی دیگر نمیتوان فردی را که تمایل به ادامه زندگی با شریک زندگی خود ندارد به ادامه زندگی مجبور کرد.
طلاق هم برای همین مسائل است تا در موقع بحرانی مرد و زن آزادی عمل داشته باشند و بتوانند خود را از مخمصهای که بدون اطلاع گرفتار آن شدهاند، نجات دهند. این در حالی است که وجود عشق و علاقه به زندگی و همسر جلو بسیاری از اینگونه تصمیمات را میگیرد. برای مثال وقتی یک فرد متمول ورشکست میشود بیشک زنی که به دلیل وضعیت مالی مناسب همسر او شده دیگر توان تحمل شرایط جدید را ندارد و به دنبال بهانه برای طلاق میگردد. باید دانست که این طرز تفکر منفعتطلبانه و دیدگاه ابزاری به افراد از لحاظ اخلاقی مناسب نیست. هرچند از لحاظ قانونی ازدواج یک قرار داد محسوب میشود و در شرایط ویژه یکی از زوجها میتواند آن قرار داد را لغو کند.
وقتی افراد بازیچه بیماری دیگران میشوند
چندی قبل در دادگاه یک مرد جوان درخواست طلاق داده و به دنبال انجام کارهای قضائیاش بود. او درباره چرایی درخواستش به خبرنگار «آرمان» میگوید: قبل از ازدواج، همسرم و خانوادهاش بیماری صرع او را از بنده پنهان کردند و به این شکل ما ازدواج کردیم. برای مثال روز اولی که حمله صرع به همسرم دست داد، داشتم از ترس سکته میکردم. جالب است بدانید که در آن وضعیت مادر همسرم هم کوتاه نمیآمد، همچنان به بنده میگفت تو حرصش دادی یا چیزی گفتی که دخترم ناراحت شده است.
او ادامه داد: بعد از گذشت مدتی تعداد حملههای صرع بیشتر شد تا اینکه یک روز همسرم گفت که از کودکی به بیماری صرع مبتلا بوده است. این مرد جوان تاکید کرد: برای همسرم احترام قائلم، اما از اینکه او و خانوادهاش در این مدت مرا بازی داده و با روح و روانم بازی کردهاند، ناراحت هستم. به گفته او بیماری صرع چندان حاد نیست و با مصرف یک قرص در روز میتوان آن را کنترل کرد، اما این بیماری ارثی است و به فرزندم نیز سرایت میکند.
وسواس، منشأ مشکلات یک خانواده
فاطمه به خبرنگار «آرمان» میگوید: همسرم بیش از حد در مورد تمیز بودن اشیاء و محیط زندگی حساس است. این حساسیت او باعث شده که به بیماریهایی همچون ام اس و آرتروز مبتلا شود. به گفته او همسرم نسبت به اطراف حساس است و روزبهروز نیز ناتوانتر و ایرادگیرتر میشود. دیگر نمیتوانم این رفتارهایش را تحمل کنم. این زن میگوید: دو پسر 15ساله و هشتساله دارم با وضعیت پدرشان نمیدانم چه تصمیم مناسبی برای ادامه زندگی بگیرم.
برای مثال این شدت وسواس همسرم باعث شده تا در روز چند بار با فرزندانم دعوا کند و از همه چیز ایراد بگیرد. فرزندانم در سنین نوجوانی هستند و این گونه رفتارها در شخصیت آنها تاثیرات سوء دارد. از سوی دیگر اموال و داراییهایش را نزد خانوادهاش نگهداری میکند و نمیتوان در مخارج خانه و هزینه مدرسه بچهها روی او حساب باز کرد. به گفته فاطمه: این نبود شفافیت در رفتارهای همسرم و خساستش زندگی را برای من و فرزندانم غیرقابل تحمل کرده است.
رعایت بهداشت، متضمن زندگی زناشویی
بر اساس گفتههای روانشناسان رایحه و موسیقی هیچگاه از ذهن افراد حذف نمیشود و فرد هر وقت که اراده کند میتواند لحظات و رایحه موردنظر را یادآوری کند. سمیه به کلینیک مشاوره مراجعه کرده و تنها مشکلش را بوی بد دهان و تن همسرش میداند و میافزاید: هر وقت که این مساله را به او تذکر میدهم در خانه جنجال به پا میشود و همین مساله زندگی را برایم جهنم کرده است. به گفته او شغل همسرم آزاد است و من هم شرایطش را درک میکنم، اما اینکه بعد از کار دوش بگیرد و برای درمان دندانهایش به دندانپزشک مراجعه کند، خواسته زیادی نیست. به گفته او به دلیل شغلش دستانش همیشه روغنی و سیاه است، بارها از او خواهش کردم که قبل از مهمانی حمام برود، اما او نه تنها گوش نمیدهد، بلکه لج کرده و با سر و وضع آشفته به مهمانی میآید.
صداقت، پایه تشکیل زندگی مشترک
یک روانشناس درباره وجود برخی تفاوتها یا بیماریها در بروز طلاق به «آرمان» میگوید: برخی از زوجها در موقع ازدواج بیماری روحی یا روانی خود را پنهان میکنند. برای مثال اگر خانم یا آقا سابقه بیماری روانی داشته باشد به فرد مورد نظر گفته نمیشود و بعد از مدتی این مساله در زندگی مشترک نمایان میشود و همین مساله نوعی حیلهگری محسوب میشود. در این شرایط از لحاظ قانونی نیز فرد مجاز به طلاق است. امیر هوشنگ مهریار میافزاید: در برخی مواقع نیز بعد از ازدواج مسائل غیرقابل پیشبینی همچون ناباروری همسر، عدم تمکین همسر از لحاظ جنسی و… روابط را به طلاق میکشاند. به گفته او برخی از خطرات روابط را تهدید میکنند. به عبارت دیگر برخی از افراد مشکلات جسمی و روانی را در ازدواجشان مخفی میکنند.
در حالی که بروز این مشکلات بعد از ازدواج بر روابط زوجها تاثیرگذار است. در این میان باید تاکید کرد که اگر روابط از روی عشق، علاقه و شناخت کافی برقرار شود، طبیعتا این گونه مسائل منجر به طلاق نمیشود. این روانشناس تاکید میکند: در اغلب روابط بهدلیل ملاحظات شکل گرفته شاهد درخواست طلاق به دلایل مختلف هستیم. مهریار میافزاید: از لحاظ شرعی هم وقتی یکی از زوجها نازا باشد یا از قدرت جنسی مناسب برخوردار نباشد، شرع به دیگری اجازه درخواست طلاق را داده است.
بنابراین بروز این مسائل در زندگی مشترک طبیعی است. در حالی که میتوان با استفاده از فناوریهای جدید در علم پزشکی بسیاری از مشکلات را برطرف کرد. برای مثال وقتی خانمی به دلیل بوی بد همسرش تقاضای طلاق میدهد، باید تاکید کرد که او به دنبال بهانه برای طلاق گرفتن است. باید دانست که برخی افراد به دلیل ملاحظات ویژه با فرد ازدواج میکنند، اما با گذشت مدتی متوجه میشوند که در زندگی به اهداف خود نمیرسند و به بهانهتراشی میپردازند. همچنین مهریار تاکید میکند: برخی از افراد حساس هستند و مسائل کوچک را دلایل تصمیم به طلاق خود میدانند. در دنیای امروز هرگونه نارسایی و بیماری افراد قابل کنترل و پیشگیری است.
این روانشناس میافزاید: وقتی روابط زوجها بر علایق عاطفی عمیق و شناخت کافی استوار باشد، این گونه بهانهتراشیها چندان طبیعی نیست. برای مثال در گذشته بسیاری از ازدواجها با تصمیم خانواده انجام میشد و در بسیاری از موارد مرد میتوانست مسائل کوچک را بهانه کرده و زن را طلاق دهد. در واقع برای حفظ حمایت زنان در قوانین تصمیمگیریهای یک طرفه بوده است. در شرع اسلام با تدوین مهریه تلاش شده تا جلو این تصمیمات گرفته شود. مهریار میگوید: برای مثال وقتی زن بعد از ازدواج متوجه بیماری صرع یا هر بیماری جسمی یا روحی غیرقابل درمان همسرش شود، نمیتوان از او توقع داشت که فداکاری کرده و تا آخر عمر با فرد مبتلا به بیماری زندگی کند.
این در حالی است که در برخی مواقع بیماریها با عواقبی همچون از دست دادن شغل، ناتوانی در انجام برخی فعالیتها، بروز اتفاقات ناگوار در زمان بیماری و… همراه است. به عبارت دیگر مسائلی بروز میکند که طلاق در آن شرایط مجاز است. به گفته او در جامعه ما بسیاری از خانوادهها بیماری روانی پسرشان را پنهان کرده و بر این باور هستند که بیماری فرد با ازدواج درمان میشود؛ غافل از اینکه بعد از گذشت مدتی نه تنها بیماری فرد درمان نمیشود، بلکه همسر او دیگر توان ادامه زندگی با او را ندارد. در این موارد از بعد قانونی و اخلاقی هیچ دلیلی برای ادامه زندگی وجود ندارد، مگر دلایل ویژهای همچون وجود فرزند و… .
پنهان کردن بیماری, یک ماده طلاق است
قانون درباره مخفی کردن بیماری از همسر چه می گوید
حتما تا به حال دیده یا شنیدهاید که خانمی و آقایی به دلیل اینکه همسرشان واقعیت مهمی مثل بیماری را قبل از ازدواج از آنها پنهان کرده، تصمیم به طلاق گرفتهاند. شاید هم این سوال برایتان مطرح باشد که اگر طرف مقابل به چه بیماریهایی مبتلا باشد، امکان درخواست طلاق وجود دارد...
اصلا «طلاق» یا «فسخ نکاح»؟ مگر اینها با هم تفاوت دارند؟ بله، فرق دارند. پس آنچه قانون دراینباره میگوید، با هم مرور میکنیم.
اگر خانم یا آقایی بیماریشان را از طرف مقابل پنهان کنند، برای او حق فسخ وجود دارد؛ آن هم فسخی که طبق قانون (ماده ۱۱۳۱)، فوریت دارد. یعنی اگر کسی بلافاصله بعد از اینکه متوجه بیماری همسرش میشود، برای فسخ نکاح اقدام نکند، این حق و اختیار او از بین میرود. البته به شرطی که از لزوم فوریت فسخ اطلاع داشته باشد. تشخیص این موضوع که امکان و اختیار فسخ تا چه زمانی است به عرف و عادت بستگی دارد.
● حالا اگر فسخ انجام شود، زن میتواند مهرش را مطالبه کند؟
هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به هر دلیلی فسخ شود، زن حق مهر ندارد مگر اینکه علت فسخ نکاح، ابتلای شوهر به «عنن» باشد. (ناتوانی در نزدیکی با زن). در این صورت، با وجود فسخ نکاح، نصف مبلغ مهریه به زن تعلق میگیرد. (ماده ۱۱۰۱)
قبل از اینکه به بقیه بحث در مورد موضوع پنهانکاری بپردازیم، باید بدانید «فسخ» با طلاق تفاوت دارد.
● تفاوت فسخ و طلاق
طلاق عملی حقوقی است که تشریفات خاصی دارد مثلا باید صیغه طلاق جاری شود و در حضور ۲ مرد عادل انجام گیرد ولی فسخ نکاح تشریفات خاصی ندارد و فقط به اراده صاحب حق انجام میشود. البته با مراجعه به دادگاه.
پیش از طلاق باید از دادگاه، حکم و اجازه گرفته شود ولی در فسخ میتوان با ارسال اظهارنامه رسمی دادگستری فسخ را اعلام و تنفیذ آن را از دادگاه درخواست کرد.
در طلاق رجعی، مرد میتواند در ایام عده دوباره به زن رجوع کند ولی در فسخ این حق وجود ندارد.
فسخ فقط به اراده کسی که حق آن را پیدا کرده، انجام میشود و نیازی به رضایت طرف مقابل برای انجام این کار نیست.
● چه بیماریهایی فسخ را در پی دارد؟
طبق ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی، جنون هر کدام از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل باعث حق فسخ است.
معنای این ماده قانونی، این است که فرد مدام دچار این بیماری باشد نه اینکه برای مدت کوتاهی دچار بیماری روانپزشکی شود و بهبود یابد. این قانون زمانی مصداق پیدا میکند که فرد هر چند وقت یکبار، مثلا هر هفته یا ماهی یک چند بار دچار حالتهای غیرعادی باشد یا تمام روزها علایم این بیماری در او دیده شود. البته این بیماری باید مادامالعمر و برای طرف مقابل خطرناک باشد.
عیبهایی که برای مرد و زن حق فسخ ایجاد میکند، از نظر قانگذار یکی نیست.
عیبهایی در مرد که حق فسخ برای زن ایجاد میکند عبارتند از:
۱) حضا؛ (یعنی اخته بودن مرد از طریق دخل و تصرف و عملیات مادی در بیضه که باعث میشود نابارورشود)
۲) عنن؛ به شرطی که حتی یکبار عمل زناشویی انجام نشده باشد.
۳) مقطوع بودن آلت؛ (یعنی قطع شدن آلتتناسلی به اندازهای که مرد قادر به برقراری رابطه زناشویی نباشد.)
عیبهایی در زن که حق فسخ برای مرد ایجاد میکند:
۱) ابتلا به جذام
۲) برص
۳) افصاء (یکیشدن مجرای حیض و بول در اثر مقاربت)
۴) زمینگیر بودن زن
۵) نابینایی هر دو چشم
این عیبها در صورتی باعث ایجاد حق فسخ برای مرد میشود(ماده ۱۱۲۴قانون مدنی) که در هنگام عقد وجود داشته باشد نه اینکه بعد از عقد ایجاد شود.
البته مثلا اگر مردی که به انتخاب پدر و مادرش با خانمی که چندان او را ندیده ازدواج کند و متوجه شود که به بیماری جذام مبتلاست، حق فسخ ازدواج را دارد.
اگر این موضوع را قبل از برقراری رابطه زناشویی بفهمد، زن حق مهر نخواهد داشت ولی اگر بعد از برقراری رابطه زناشویی متوجه شود، باید تمام مهریه را بپردازد.
طبق ماده۱۱۲۵ قانون مدنی، اگر جنون و عنن بعد از عقد هم اتفاق بیفتد، به زن حق فسخ داده میشود.
طبق ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی، اگر زن یا مرد قبل از عقد بدانند طرف مقابلشان به یکی از بیماریهایی که حق فسخ ایجاد میکند مبتلاست، دیگر بعد از عقد حق فسخ نخواهند داشت.
در ماده ۱۱۲۷ قانون مدنی هم آمده اگر مردی بعد از عقد به بیماریهای مقاربتی مبتلا شود، زن حق دارد از برقراری رابطه زناشویی با او امتناع کند ولی به او نفقه تعلق میگیرد.
(تبصره ۵ ماده ۱۱۳۰قانون مدنی) ابتلای مرد به بیماریهای صعبالعلاج روانی یا مسری یا هر بیماری صعبالعلاج دیگری (مثل سرطان) که زندگی مشترک را تهدید کند، یعنی زندگی همراه با مشقت باشد و تحمل آن مشکل شود، باعث میشود زن بتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند و در صورتی که ادعای او ثابت شود، دادگاه مرد را وادار به طلاق خواهد کرد. در این صورت خانم میتواند تمام حق و حقوق خود را هم مطالبه کند.
حالا اگر خانم یا آقایی مطلع شود همسرش مبتلا به یکی از بیماریهایی که حق فسخ ایجاد میکند است، باید بلافاصله برای فسخ نکاح اقدام کند و نمیتواند بعد از مدتها چنین تصمیمی بگیرد. البته به شرطی که از این موضوع آگاهی داشته باشد. مثلا یک خانم روستایی ممکن است متوجه شود شوهرش دچار عنن است ولی نداند حق فسخ دارد ولی ۲ سال بعد، تازه متوجه اینکه حق فسخ داشته، شود، در این صورت به محض اطلاع فسخ فوریت دارد.
در آخر اینکه اگر کسی که این اتفاق برایش بیفتد، میتواند هم خسارت مادی و هم معنویاش را مطالبه کند.
طلاق به دلیل پنهان کردن بیماری
این روزها در اغلب جوامع بشری نرخ طلاق افزایش یافته است. هر یک از کارشناسان درباره شدت گرفتن این پدیده دلایل ویژه خود را مطرح میکنند. در این میان برخی از زوجها نیز به دلیل بروز بیماری یا برخی مسائل که قبلتر در زندگی وجود نداشت، تصمیم به طلاق میگیرند.
روزنامه آرمان امروز - زهرا سلیمانی: این روزها در اغلب جوامع بشری نرخ طلاق افزایش یافته است. هر یک از کارشناسان درباره شدت گرفتن این پدیده دلایل ویژه خود را مطرح میکنند. در این میان برخی از زوجها نیز به دلیل بروز بیماری یا برخی مسائل که قبلتر در زندگی وجود نداشت، تصمیم به طلاق میگیرند. در این شرایط «بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، مرد هر زمان که بخواهد بدون هیچدلیلی میتواند همسرش را به شرط پرداخت تمام حق و حقوقش طلاق دهد.
در این راستا یکی از مواردی که مرد به راحتی و بدون هیچ چون و چرایی میتواند همسرش را طلاق دهد، ابتلا به برخی بیماریها قبل یا بعد از ازدواج است. این در حالی است که به گفته کارشناسان حقوق قانون درباره حقوق زنها در اینباره با قدرت عمل نکرده است.
بنابراین طبق اصلاحیه همین قانون زن فقط تحت شرایط ویژه و در صورت اثبات ادعایش میتواند دادخواست طلاق دهد. حال با توجه به شیوع برخی بیماریهای کشنده و خطرناک از جمله ایدز، هپاتیت و... که عموما غیرقابل درمان یا دیردرمان هستند و خطر جانی دارند، اگر مردی مبتلا به این قبیل بیماریها باشد یا در طول زندگی گرفتار چنین بیماریهایی شود، قانون تکلیف ویژه را برای زن مشخص نکرده و سکوت اختیار کرده است. به همین دلیل تنها راه نجات زن را در اثبات عسر و حرج میداند.»
طلاق به دلیل پنهانکردن بیماری
درخواست طلاق از سوی زوج یا زوجه به دلیل کتمان کردن بیماری یا بیماریهای همسر و بروز آن بعد از ازدواج تا حدی قابل قبول است. از سوی دیگر نمیتوان فردی را که تمایل به ادامه زندگی با شریک زندگی خود ندارد به ادامه زندگی مجبور کرد.
طلاق هم برای همین مسائل است تا در موقع بحرانی مرد و زن آزادی عمل داشته باشند و بتوانند خود را از مخمصهای که بدون اطلاع گرفتار آن شدهاند، نجات دهند. این در حالی است که وجود عشق و علاقه به زندگی و همسر جلو بسیاری از اینگونه تصمیمات را میگیرد. برای مثال وقتی یک فرد متمول ورشکست میشود بیشک زنی که به دلیل وضعیت مالی مناسب همسر او شده دیگر توان تحمل شرایط جدید را ندارد و به دنبال بهانه برای طلاق میگردد. باید دانست که این طرز تفکر منفعتطلبانه و دیدگاه ابزاری به افراد از لحاظ اخلاقی مناسب نیست. هرچند از لحاظ قانونی ازدواج یک قرار داد محسوب میشود و در شرایط ویژه یکی از زوجها میتواند آن قرار داد را لغو کند.
وقتی افراد بازیچه بیماری دیگران میشوند
چندی قبل در دادگاه یک مرد جوان درخواست طلاق داده و به دنبال انجام کارهای قضائیاش بود. او درباره چرایی درخواستش به خبرنگار «آرمان» میگوید: قبل از ازدواج، همسرم و خانوادهاش بیماری صرع او را از بنده پنهان کردند و به این شکل ما ازدواج کردیم. برای مثال روز اولی که حمله صرع به همسرم دست داد، داشتم از ترس سکته میکردم. جالب است بدانید که در آن وضعیت مادر همسرم هم کوتاه نمیآمد، همچنان به بنده میگفت تو حرصش دادی یا چیزی گفتی که دخترم ناراحت شده است.
او ادامه داد: بعد از گذشت مدتی تعداد حملههای صرع بیشتر شد تا اینکه یک روز همسرم گفت که از کودکی به بیماری صرع مبتلا بوده است. این مرد جوان تاکید کرد: برای همسرم احترام قائلم، اما از اینکه او و خانوادهاش در این مدت مرا بازی داده و با روح و روانم بازی کردهاند، ناراحت هستم. به گفته او بیماری صرع چندان حاد نیست و با مصرف یک قرص در روز میتوان آن را کنترل کرد، اما این بیماری ارثی است و به فرزندم نیز سرایت میکند.
وسواس، منشأ مشکلات یک خانواده
فاطمه به خبرنگار «آرمان» میگوید: همسرم بیش از حد در مورد تمیز بودن اشیاء و محیط زندگی حساس است. این حساسیت او باعث شده که به بیماریهایی همچون ام اس و آرتروز مبتلا شود. به گفته او همسرم نسبت به اطراف حساس است و روزبهروز نیز ناتوانتر و ایرادگیرتر میشود. دیگر نمیتوانم این رفتارهایش را تحمل کنم. این زن میگوید: دو پسر 15ساله و هشتساله دارم با وضعیت پدرشان نمیدانم چه تصمیم مناسبی برای ادامه زندگی بگیرم.
برای مثال این شدت وسواس همسرم باعث شده تا در روز چند بار با فرزندانم دعوا کند و از همه چیز ایراد بگیرد. فرزندانم در سنین نوجوانی هستند و این گونه رفتارها در شخصیت آنها تاثیرات سوء دارد. از سوی دیگر اموال و داراییهایش را نزد خانوادهاش نگهداری میکند و نمیتوان در مخارج خانه و هزینه مدرسه بچهها روی او حساب باز کرد. به گفته فاطمه: این نبود شفافیت در رفتارهای همسرم و خساستش زندگی را برای من و فرزندانم غیرقابل تحمل کرده است.
رعایت بهداشت، متضمن زندگی زناشویی
بر اساس گفتههای روانشناسان رایحه و موسیقی هیچگاه از ذهن افراد حذف نمیشود و فرد هر وقت که اراده کند میتواند لحظات و رایحه موردنظر را یادآوری کند. سمیه به کلینیک مشاوره مراجعه کرده و تنها مشکلش را بوی بد دهان و تن همسرش میداند و میافزاید: هر وقت که این مساله را به او تذکر میدهم در خانه جنجال به پا میشود و همین مساله زندگی را برایم جهنم کرده است. به گفته او شغل همسرم آزاد است و من هم شرایطش را درک میکنم، اما اینکه بعد از کار دوش بگیرد و برای درمان دندانهایش به دندانپزشک مراجعه کند، خواسته زیادی نیست. به گفته او به دلیل شغلش دستانش همیشه روغنی و سیاه است، بارها از او خواهش کردم که قبل از مهمانی حمام برود، اما او نه تنها گوش نمیدهد، بلکه لج کرده و با سر و وضع آشفته به مهمانی میآید.
صداقت، پایه تشکیل زندگی مشترک
یک روانشناس درباره وجود برخی تفاوتها یا بیماریها در بروز طلاق به «آرمان» میگوید: برخی از زوجها در موقع ازدواج بیماری روحی یا روانی خود را پنهان میکنند. برای مثال اگر خانم یا آقا سابقه بیماری روانی داشته باشد به فرد مورد نظر گفته نمیشود و بعد از مدتی این مساله در زندگی مشترک نمایان میشود و همین مساله نوعی حیلهگری محسوب میشود. در این شرایط از لحاظ قانونی نیز فرد مجاز به طلاق است. امیر هوشنگ مهریار میافزاید: در برخی مواقع نیز بعد از ازدواج مسائل غیرقابل پیشبینی همچون ناباروری همسر، عدم تمکین همسر از لحاظ جنسی و... روابط را به طلاق میکشاند. به گفته او برخی از خطرات روابط را تهدید میکنند. به عبارت دیگر برخی از افراد مشکلات جسمی و روانی را در ازدواجشان مخفی میکنند.
در حالی که بروز این مشکلات بعد از ازدواج بر روابط زوجها تاثیرگذار است. در این میان باید تاکید کرد که اگر روابط از روی عشق، علاقه و شناخت کافی برقرار شود، طبیعتا این گونه مسائل منجر به طلاق نمیشود. این روانشناس تاکید میکند: در اغلب روابط بهدلیل ملاحظات شکل گرفته شاهد درخواست طلاق به دلایل مختلف هستیم. مهریار میافزاید: از لحاظ شرعی هم وقتی یکی از زوجها نازا باشد یا از قدرت جنسی مناسب برخوردار نباشد، شرع به دیگری اجازه درخواست طلاق را داده است.
بنابراین بروز این مسائل در زندگی مشترک طبیعی است. در حالی که میتوان با استفاده از فناوریهای جدید در علم پزشکی بسیاری از مشکلات را برطرف کرد. برای مثال وقتی خانمی به دلیل بوی بد همسرش تقاضای طلاق میدهد، باید تاکید کرد که او به دنبال بهانه برای طلاق گرفتن است. باید دانست که برخی افراد به دلیل ملاحظات ویژه با فرد ازدواج میکنند، اما با گذشت مدتی متوجه میشوند که در زندگی به اهداف خود نمیرسند و به بهانهتراشی میپردازند. همچنین مهریار تاکید میکند: برخی از افراد حساس هستند و مسائل کوچک را دلایل تصمیم به طلاق خود میدانند. در دنیای امروز هرگونه نارسایی و بیماری افراد قابل کنترل و پیشگیری است.
این روانشناس میافزاید: وقتی روابط زوجها بر علایق عاطفی عمیق و شناخت کافی استوار باشد، این گونه بهانهتراشیها چندان طبیعی نیست. برای مثال در گذشته بسیاری از ازدواجها با تصمیم خانواده انجام میشد و در بسیاری از موارد مرد میتوانست مسائل کوچک را بهانه کرده و زن را طلاق دهد. در واقع برای حفظ حمایت زنان در قوانین تصمیمگیریهای یک طرفه بوده است. در شرع اسلام با تدوین مهریه تلاش شده تا جلو این تصمیمات گرفته شود. مهریار میگوید: برای مثال وقتی زن بعد از ازدواج متوجه بیماری صرع یا هر بیماری جسمی یا روحی غیرقابل درمان همسرش شود، نمیتوان از او توقع داشت که فداکاری کرده و تا آخر عمر با فرد مبتلا به بیماری زندگی کند.
این در حالی است که در برخی مواقع بیماریها با عواقبی همچون از دست دادن شغل، ناتوانی در انجام برخی فعالیتها، بروز اتفاقات ناگوار در زمان بیماری و... همراه است. به عبارت دیگر مسائلی بروز میکند که طلاق در آن شرایط مجاز است. به گفته او در جامعه ما بسیاری از خانوادهها بیماری روانی پسرشان را پنهان کرده و بر این باور هستند که بیماری فرد با ازدواج درمان میشود؛ غافل از اینکه بعد از گذشت مدتی نه تنها بیماری فرد درمان نمیشود، بلکه همسر او دیگر توان ادامه زندگی با او را ندارد. در این موارد از بعد قانونی و اخلاقی هیچ دلیلی برای ادامه زندگی وجود ندارد، مگر دلایل ویژهای همچون وجود فرزند و... .